غزل شمارهٔ ۳۰۱۸
دماغ خشک ما را باده رنگین نمی سازد
شراب آتشین با کاسه چوبین نمی سازد
نگیرد رنگ از فانوس رنگین شعله سرکش
می گلگون رخ زرد مرا رنگین نمی سازد
هنرمندی اگر این قدر دارد، جز به خون خود
دهان تیشه فرهاد را شیرین نمی سازد
نسازد قدردان وقت را شور جنون غافل
که خواب بلبلان را فصل گل سنگین نمی سازد
به شکر، خسرو دوشاب دل، پیوست از شیرین
سر پوچ هوسناکان به یک بالین نمی سازد
زبس سود از سفر برخاست در ایام ما صائب
حنا را رفتن هندوستان رنگین نمی سازد
غزل شمارهٔ ۳۰۱۷: زشوق عالم بالا روان با تن نمی سازدغزل شمارهٔ ۳۰۱۹: مکن کاری که از جورت دل اندوهگین لرزد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دماغ خشک ما را باده رنگین نمی سازد
شراب آتشین با کاسه چوبین نمی سازد
هوش مصنوعی: ما به خاطر اینکه ذاتاً خشک و بیروح هستیم، شراب رنگین نمیتواند ما را شاداب کند و شراب آتشین هم با کاسه چوبی نمیتواند ما را به وجد بیاورد.
نگیرد رنگ از فانوس رنگین شعله سرکش
می گلگون رخ زرد مرا رنگین نمی سازد
هوش مصنوعی: شعلۀ سرکش و رنگین فانوس نمیتواند رنگی به چهرۀ زرد من بدهد.
هنرمندی اگر این قدر دارد، جز به خون خود
دهان تیشه فرهاد را شیرین نمی سازد
هوش مصنوعی: اگر هنرمند اینقدر مهارت و توانایی دارد، فقط با فدا کردن جان خود میتواند عشق و زندگی را برای کسی که دوست دارد، زیباتر کند.
نسازد قدردان وقت را شور جنون غافل
که خواب بلبلان را فصل گل سنگین نمی سازد
هوش مصنوعی: نفس بیخبر از وقت و زمان، انگیزهای برای شوریدگی و دیوانگی نداشته باشد، زیرا خواب پرندگان فقط در فصل گل سنگین نمیشود و این خواب به تأخیر نمیافتد.
به شکر، خسرو دوشاب دل، پیوست از شیرین
سر پوچ هوسناکان به یک بالین نمی سازد
هوش مصنوعی: خسرو، که به خوشی و شکر معروف است، در ارتباط با شیرین دلباختگی و آرزوهای بیهوده، به این نتیجه میرسد که با یک عشق واقعی نمیتواند به راحتی کنار بیاید.
زبس سود از سفر برخاست در ایام ما صائب
حنا را رفتن هندوستان رنگین نمی سازد
هوش مصنوعی: سفر در دوران ما بسیار پربار و مفید است، اما رفتن به هند و استفاده از رنگ حنا نمیتواند زیبایی خاصی به آن بدهد.