غزل شمارهٔ ۳۰۱۷
زشوق عالم بالا روان با تن نمی سازد
به پای کاروانی بوی پیراهن نمی سازد
زخواب آلودگی روح تو در جسم است پا برجا
که چون بیدار گردد پای با دامن نمی سازد
ترا دل مانده در قید تن از آلوده دامانی
وگرنه دانه چون شد پاک با خرمن نمی سازد
مدار از دولت دنیای دون چشم وفاداری
که خورشید سبک جولان به یک روزن نمی سازد
به تن جان گرامی در قیامت می کند رجعت
گسستن رشته را غافل ازین سوزن نمی سازد
زتن وحشت کند صائب چو دل گردید نورانی
که چون آیینه روشن گشت با گلخن نمی سازد
غزل شمارهٔ ۳۰۱۶: سرشک گرم با مژگان و چشم تر نمیسازدغزل شمارهٔ ۳۰۱۸: دماغ خشک ما را باده رنگین نمی سازد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زشوق عالم بالا روان با تن نمی سازد
به پای کاروانی بوی پیراهن نمی سازد
هوش مصنوعی: از عشق و شوق دنیای کوهستانی، روح به راحتی با بدن نمیتواند سازگار شود. مانند بوی پیراهنی که به پایی از کاروان نمیچسبد.
زخواب آلودگی روح تو در جسم است پا برجا
که چون بیدار گردد پای با دامن نمی سازد
هوش مصنوعی: روحت در جسم تو همچون خواب است و این خواب باعث میشود که دلت در جا بزند. اما وقتی بیدار شوی، دیگر نمیتوانی با دنیای پیرامونت سازگار شوی و از حالت آرامش بیرون میآیی.
ترا دل مانده در قید تن از آلوده دامانی
وگرنه دانه چون شد پاک با خرمن نمی سازد
هوش مصنوعی: دل تو هنوز درگیر جسم و دنیای مادی است به خاطر آلودگی و مشکلاتی که دارد. اما اگر دانهای پاک و خالص باشد، دیگر با کاه و خرمن آغشته نمیشود.
مدار از دولت دنیای دون چشم وفاداری
که خورشید سبک جولان به یک روزن نمی سازد
هوش مصنوعی: چرخش و تغییرات دنیای ناچیز را نباید با چشم وفاداری نگاه کرد، زیرا مانند خورشید که نمیتواند به راحتی در یک روزن جا بگیرد، نمیتوان به وفاداری و ثبات آن دل بست.
به تن جان گرامی در قیامت می کند رجعت
گسستن رشته را غافل ازین سوزن نمی سازد
هوش مصنوعی: در قیامت، روح گرانبها به جسم بازمیگردد، اما کسی که در این راستا غافل است، مانند سوزنی که قادر به بافتن نیست، نمیتواند ارتباط را برقرار کند.
زتن وحشت کند صائب چو دل گردید نورانی
که چون آیینه روشن گشت با گلخن نمی سازد
هوش مصنوعی: صائب وقتی دل نورانی و روشن میشود، دیگر از بدن وحشت نمیکند، زیرا همانطور که یک آیینه روشن به گلخن نمیماند، دل نیز از آلودگیها دور میشود.