گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۰۱

مرا پیمانه کی سیر از شراب ناب می‌سازد؟
کجا ریگ روان را شبنمی سیراب می‌سازد؟
سفیدی‌های مو گفتم پر و بالم شود، غافل
که غفلت بادبان را پرده‌های خواب می‌سازد
به دریا می‌رساند سیل خاک پای در گل را
خوشا احوال آن سالک که دل را آب می‌سازد
ز هر خامی نمی‌آید فریب پختگان دادن
تسلی کی دل پروانه را مهتاب می‌سازد؟
لطیف افتاده و بی‌رنگ چندان آب این دریا
که ماهی را ز هجر خویشتن قلاب می‌سازد
عبث خم در خم من دارد آن ابر و کمان صائب
دل هرجایی من کی به یک محراب می‌سازد؟

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا پیمانه کی سیر از شراب ناب می‌سازد؟
کجا ریگ روان را شبنمی سیراب می‌سازد؟
هوش مصنوعی: آیا هیچ‌گاه در وجود من، چیزی از شراب ناب به اندازه کافی به وجود آمده است؟ آیا در کجا ممکن است شن‌های روان به واسطه شبنم سیراب شوند؟
سفیدی‌های مو گفتم پر و بالم شود، غافل
که غفلت بادبان را پرده‌های خواب می‌سازد
هوش مصنوعی: گفتم که سپیدی های مویم باعث شوند که به آرزوهام برسم، در حالی که نادانی و بی‌توجهی، همچون پرده‌های خواب، مانع از حرکت و پیشرفتم می‌شود.
به دریا می‌رساند سیل خاک پای در گل را
خوشا احوال آن سالک که دل را آب می‌سازد
هوش مصنوعی: سیل می‌تواند خاک را به دریا ببرد، اما آن سالکی که دلش را شفاف می‌کند، وضعیتش بسیار خوشایند است.
ز هر خامی نمی‌آید فریب پختگان دادن
تسلی کی دل پروانه را مهتاب می‌سازد؟
هوش مصنوعی: هر خام‌روحی نمی‌تواند پختگان را گول بزند. آیا دل پرنده‌ای چون پروانه را می‌توان با نور مهتاب دلشاد کرد؟
لطیف افتاده و بی‌رنگ چندان آب این دریا
که ماهی را ز هجر خویشتن قلاب می‌سازد
هوش مصنوعی: آب این دریا به قدری بی‌رنگ و لطیف شده است که ماهی به خاطر دوری از خود، احساس تنهایی و جدایی می‌کند و به همین خاطر درون قلاب می‌گیرند.
عبث خم در خم من دارد آن ابر و کمان صائب
دل هرجایی من کی به یک محراب می‌سازد؟
هوش مصنوعی: ابر و کمان در دل من به صورت بی‌فایده و بی‌جهت درهم پیچیده شده است. دل من که به هر سو می‌رود، چگونه می‌تواند به یک نقطه یا جایی خاص پایبند باشد؟