گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۹۰

دل آزاده را هرگز غم عالم نمی‌گیرد
مسیحا را کمند رشتهٔ مریم نمی‌گیرد
نگردد دام ره زیب جهان دل‌های روشن را
که رنگ و بوی گلشن دامن شبنم نمی‌گیرد
برو ناصح به کار غیر کن این چرب‌نرمی را
که داغ شوخ چشم ما به خود مرهم نمی‌گیرد
گهر بر آبروی خویش می‌لرزد، نمی‌داند
که ابر بی‌نیاز ما ز دریا نم نمی‌گیرد
نمی‌چسبد به دل تن‌پروران را حرف اهل دل
چو کاغذ چرب باشد نقش از خاتم نمی‌گیرد
کسی کز تنگدستی هر دم آویزد به دامانی
ندانم دامن شب را چرا محکم نمی‌گیرد؟
مزن دست تأسف بر هم از مرگ سیه‌کاران
که خون مرده را هرگز کسی ماتم نمی‌گیرد
چه مطلب خوشتر از پاس نفس اهل بصیرت را؟
سخن را عیسی ما از لب مریم نمی‌گیرد
پر کاهی است کوه درد در میزان آزادان
ز بار دل قد سرو و صنوبر خم نمی‌گیرد
سر هرکس که گرم از کاسه زانوی خود گردد
به منت جام را صائب ز دست جم نمی‌گیرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل آزاده را هرگز غم عالم نمی‌گیرد
مسیحا را کمند رشتهٔ مریم نمی‌گیرد
هوش مصنوعی: دل آزاد و رها هرگز از غم‌های دنیا متاثر نمی‌شود، و مسیحا هرگز در دام عشق مریم گرفتار نمی‌شود.
نگردد دام ره زیب جهان دل‌های روشن را
که رنگ و بوی گلشن دامن شبنم نمی‌گیرد
هوش مصنوعی: دام زندگی و زیبایی‌های جهان، دل‌های پاک و روشن را به خود جلب نمی‌کند، چرا که رنگ و بوی خوش گل، دامن شبنم را نمی‌آلوده و نمی‌پوشاند.
برو ناصح به کار غیر کن این چرب‌نرمی را
که داغ شوخ چشم ما به خود مرهم نمی‌گیرد
هوش مصنوعی: به سخن ناصح توجه نکن و در کارهای دیگر مشغول شو؛ زیرا کلمات زیبای تو نمی‌توانند درد دل‌های ما را تسکین دهند.
گهر بر آبروی خویش می‌لرزد، نمی‌داند
که ابر بی‌نیاز ما ز دریا نم نمی‌گیرد
هوش مصنوعی: درد سر و نگرانی به خاطر آبرو باعث می‌شود که فرد در موقعیت‌هایی دست و دلش بلرزد، غافل از اینکه ما از منابع و نعمت‌های بی‌پایانی برخورداریم که نیازی به کمک و پشتیبانی دیگران نداریم.
نمی‌چسبد به دل تن‌پروران را حرف اهل دل
چو کاغذ چرب باشد نقش از خاتم نمی‌گیرد
هوش مصنوعی: حرف‌های اهل دل برای کسانی که تنها به راحتی و مادیات فکر می‌کنند، جذابیتی ندارد. مانند کاغذ چرب که نمی‌توان بر روی آن اثر ماندگاری گذاشت؛ چرا که برای حکاکی بر روی آن، قطره‌ای از مُهر لازم است که در اینجا وجود ندارد.
کسی کز تنگدستی هر دم آویزد به دامانی
ندانم دامن شب را چرا محکم نمی‌گیرد؟
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر فقر و تنگدستی همواره به دیگران وابسته است، چرا دامن شب را که پر از مشکلات و سختی‌هاست، محکم نمی‌چسبد؟
مزن دست تأسف بر هم از مرگ سیه‌کاران
که خون مرده را هرگز کسی ماتم نمی‌گیرد
هوش مصنوعی: نزار بر مرگ بدبخت‌ها افسوس بخوری، چون هیچ‌کس برای مرده‌های بی‌ثمر عزاداری نمی‌کند.
چه مطلب خوشتر از پاس نفس اهل بصیرت را؟
سخن را عیسی ما از لب مریم نمی‌گیرد
هوش مصنوعی: چه موضوعی دلپذیرتر از این وجود دارد که نفس‌های اهل بصیرت را پاس بداریم؟ سخن ما مانند کلام عیسی از لب مریم است و نمی‌توانیم آن را از جایی دیگر بگیریم.
پر کاهی است کوه درد در میزان آزادان
ز بار دل قد سرو و صنوبر خم نمی‌گیرد
هوش مصنوعی: کوه درد به‌سان پر کاهی است که آزادگان را تحت فشار عاشقانه‌های زندگی قرار نمی‌دهد و آن‌ها مانند درختان سرو و صنوبر از بارِ سنگین دل خم نمی‌شوند.
سر هرکس که گرم از کاسه زانوی خود گردد
به منت جام را صائب ز دست جم نمی‌گیرد
هوش مصنوعی: هر کسی که به درون خود و احساساتش توجه کند و خویشتن‌داری را در پیش بگیرد، هرگز از نعمت‌های زندگی غافل نخواهد شد و به دنبال چیزهای ظاهری نخواهد رفت.