غزل شمارهٔ ۲۹۸۳
به ابرام آن که از دنیاپرستان کام می گیرد
زریگ از چربدستی روغن بادام می گیرد
گلستان می کند نزدیکی معشوق زندان را
به ذوق گنج، قارون زیر خاک آرام می گیرد
به پیغامی از ان لبهای شکربار خرسندم
که دور افتاده فیض بوسه از پیغام می گیرد
فضولیهای مهمان بر خسیسان بار می باشد
فلک را زود دل از مردم خود کام می گیرد
چه بیتاب است در گرداندن جا خاتم دولت
به روی دست، اخگر بیش ازین آرام می گیرد
کسی از رهروان توفیق وصل کعبه دریابد
که چشمش از سفیدی جامه احرام می گیرد
زجمعیت چه حاصل چون تقاضا نیست همراهش؟
تهیدست است از نو کیسه هر کس وام می گیرد
زچشم شور حاسد تلخ شد خوابم، چه حرف است این
که تلخی را نمک از طینت بادام می گیرد؟
به چوب از شانه دست زلف بست از دلبری خالش
که چون افتاد گیرا دانه جای دام می گیرد
چرا سازم زحرف تلخ جانان رو ترش صائب؟
که آن لبهای شیرین تلخی از دشنام می گیرد
اگر میخانه قسمت تهی شد از می صافی
که درد باده را صائب ز درد آشام می گیرد؟
غزل شمارهٔ ۲۹۸۲: اگرچه رنگ میگیرد ز مه هرجا بود سیبیغزل شمارهٔ ۲۹۸۴: غباری از بیابان جنون بالا نمی گیرد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به ابرام آن که از دنیاپرستان کام می گیرد
زریگ از چربدستی روغن بادام می گیرد
هوش مصنوعی: کسی که از دنیاپرستان لذت میبرد، مانند زریگی است که از مهارت خود روغن بادام استخراج میکند.
گلستان می کند نزدیکی معشوق زندان را
به ذوق گنج، قارون زیر خاک آرام می گیرد
هوش مصنوعی: نزدیکی به معشوق مانند گلستانی است که زندان را زیبا میکند و مانند گنجی است که باعث شادی و خوشحالی میشود. حتی قارون، با تمام ثروتهایش، در زیر خاک آرامش پیدا میکند.
به پیغامی از ان لبهای شکربار خرسندم
که دور افتاده فیض بوسه از پیغام می گیرد
هوش مصنوعی: من از پیامی که از آن لبهای شیرین به من میرسد خوشحالم، هرچند که دور افتادهام و بوسهای را که میتوانستم بگیرم، از دست دادهام.
فضولیهای مهمان بر خسیسان بار می باشد
فلک را زود دل از مردم خود کام می گیرد
هوش مصنوعی: معنی این بیت به طور خلاصه این است که دخالتها و نظرهای بیمورد مهمانان، بار اضافی بر دوش افرادی میگذارد که ثروت و مال و جان را از دست میدهند و آسمان به سرعت از این افراد دل میکند و به سوی کسانی که خودخواهی میکنند میگراید.
چه بیتاب است در گرداندن جا خاتم دولت
به روی دست، اخگر بیش ازین آرام می گیرد
هوش مصنوعی: در اینجا تاکید بر این است که شخصی به شدت بی قرار است و در تلاش است تا موقعیت و وضعیت را تغییر دهد. او احساس میکند که هر چه بیشتر سعی میکند، بیشتر آتشین و نگران میشود و نمیتواند آرام بگیرد. در واقع، این نارضایتی و تشویش او را در وضعیت نامطلوبی قرار داده است.
کسی از رهروان توفیق وصل کعبه دریابد
که چشمش از سفیدی جامه احرام می گیرد
هوش مصنوعی: کسی میتواند به مقام و منزلت واقعی برسد که دیدش از ظواهر دنیایی بیتوجه باشد و تنها به حقیقت فکر کند.
زجمعیت چه حاصل چون تقاضا نیست همراهش؟
تهیدست است از نو کیسه هر کس وام می گیرد
هوش مصنوعی: اگر افراد خواهان یکدیگر نباشند، جمعیت چه فایدهای دارد؟ هر شخصی که پولی وام میگیرد، در حقیقت کیسهاش خالی است و چیزی برای ارائه ندارد.
زچشم شور حاسد تلخ شد خوابم، چه حرف است این
که تلخی را نمک از طینت بادام می گیرد؟
هوش مصنوعی: از نگاه بد و حسادت دیگران خوابم تلخ شده است. چه گفتهای است که تلخی را نمک به طبع بادام منتقل میکند؟
به چوب از شانه دست زلف بست از دلبری خالش
که چون افتاد گیرا دانه جای دام می گیرد
هوش مصنوعی: با قاشق چوبی از شانه و با دستهایش دانههای زلفش را بسته است. زیبایی خال او به قدری فریبنده است که اگر دانهای بیفتد، مثل دام شکارچی آن را به خود میکشد.
چرا سازم زحرف تلخ جانان رو ترش صائب؟
که آن لبهای شیرین تلخی از دشنام می گیرد
هوش مصنوعی: چرا باید از حرفهای تلخ محبوب، دلگیر و ناراحت شوم؟ زیرا آن لبهای شیرین، وقتی دشنام بشنوند، تلخی را میپذیرند.
اگر میخانه قسمت تهی شد از می صافی
که درد باده را صائب ز درد آشام می گیرد؟
هوش مصنوعی: اگر در میخانه، شراب خالص و صاف کم باشد، پس چه کسی میتواند از درد ناشی از نوشیدن شراب، درمانی بگیرد؟