گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۷۵

حدیث تلخ را جاهل شراب ناب می گیرد
نمک در دیده بیدرد رنگ خواب می گیرد
یکی صد شد فروغ حسن گل از صحبت شبنم
چراغ نیک بختان روشنی از آب می گیرد
اگر سرگشتگان را بحر نزد خویش نگذارد
به گرد خویش گشتن را که از گرداب می گیرد؟
نیم در حالت مستی زغم ایمن که می دانم
مرا در رهگذار سیل دایم خواب می گیرد
همیشه وقت فیض از عرض مطلب می شوم غافل
سگ نفس مرا در صبح دایم خواب می گیرد
از ان از سایه خود می گریزم هر طرف صائب
که صید وحشی من سایه را قصاب می گیرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حدیث تلخ را جاهل شراب ناب می گیرد
نمک در دیده بیدرد رنگ خواب می گیرد
هوش مصنوعی: انسان نادان از حرف‌های تلخ دیگران بهره‌برداری می‌کند، در حالی که کسی که درد و رنج را درک نمی‌کند، از واقعیت‌های تلخ زندگی غافل مانده و به خواب خوش خیالی ادامه می‌دهد.
یکی صد شد فروغ حسن گل از صحبت شبنم
چراغ نیک بختان روشنی از آب می گیرد
هوش مصنوعی: در این بیت به زیبایی گل و تأثیر شبنم بر آن اشاره شده است. زیبایی و روشنی گل ناشی از وجود شبنم است که به آن جلوه‌ای خاص می‌بخشد. همچنین، خوشبختان و افرادی که به روشنی و زیبایی می‌اندیشند، نور و روشنی خود را از سرچشمه‌ای چون آب دریافت می‌کنند، نشان‌دهنده‌ی ارتباط و تأثیر مثبتی که طبیعت بر سرنوشت انسان‌ها دارد.
اگر سرگشتگان را بحر نزد خویش نگذارد
به گرد خویش گشتن را که از گرداب می گیرد؟
هوش مصنوعی: اگر دریا اجازه ندهد که گم‌شدگان به خود نزدیک شوند، پس چطور می‌توانند در دور خود بچرخند و از گرداب نجات پیدا کنند؟
نیم در حالت مستی زغم ایمن که می دانم
مرا در رهگذار سیل دایم خواب می گیرد
هوش مصنوعی: در حالت مستی، از غم بی‌خبرم چون می‌دانم که در مسیر زندگی، همیشه خواب آلود و بی‌خبر از واقعیات هستم.
همیشه وقت فیض از عرض مطلب می شوم غافل
سگ نفس مرا در صبح دایم خواب می گیرد
هوش مصنوعی: هر بار که می‌خواهم از معنای زندگی و لطف آن به خودم آگاه شوم، غافل می‌شوم و همیشه نفس سرکش من مانع این آگاهی می‌شود. انگار که در صبح همیشه خوابم می‌برد و نمی‌توانم به روشنی فکر کنم.
از ان از سایه خود می گریزم هر طرف صائب
که صید وحشی من سایه را قصاب می گیرد
هوش مصنوعی: با هر طرفی که می‌روم، از سایه خود می‌گریزم، زیرا که شکار من، سایه‌ام را به مانند قصاب شکار می‌کند.