گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۷۱

زبیتابان کجا آن مست بی پروا خبر گیرد؟
سپند ما مگر زان آتشین سیما خبر گیرد
زاحوال هواداران مشو غافل زبسیاری
که از هر ذره خورشید جهان آرا خبر گیرد
غم عقبی نگردد گرد دل آزاد مردان را
که از دنیا خبر دارد که از دنیا خبر گیرد؟
زمشت خار ما ای ابر رحمت سرگران مگذر
که با آن کثرت از هر موجه ای دریا خبر گیرد
نه از قاصد شکایت نه زمرغ نامه بردارم
که از خود بیخبر گردد کسی کز ما خبر گیرد
به پای مرغ می خارد سر شوریده خود را
زخار پا کجا مجنون بی پروا خبر گیرد؟
شود گردکسادی سرمه انصاف گوهر را
مگر در عهد خط آن ظالم از دلها خبر گیرد
سپرداری کند از موم سبز آیینه خود را
گر آن آیینه رو از طوطی گویا خبر گیرد
زبیدردی به فکر دردمندان کس نمی افتد
مگر ما از دل افگار و دل از ما خبر گیرد
بغیر از گردباد امروز در دامان این صحرا
که را داریم ما سرگشتگان کز ما خبر گیرد؟
زخونگرمان درین محفل نمی یابیم دلسوزی
مگر خونابه اشک از کباب ما خبر گیرد
دم جان بخش آخر کار خود را می کند صائب
اگر عیسی زبیماران به استغنا خبر گیرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زبیتابان کجا آن مست بی پروا خبر گیرد؟
سپند ما مگر زان آتشین سیما خبر گیرد
هوش مصنوعی: آیا آن عاشق بی باک که در دنیای پرهیاهو زندگی می‌کند، از حال ما خبر دارد؟ آیا آتش وجود ما، که همچون سپند می‌درخشد، او را به خود جلب نمی‌کند؟
زاحوال هواداران مشو غافل زبسیاری
که از هر ذره خورشید جهان آرا خبر گیرد
هوش مصنوعی: به وضعیت علاقه‌مندان توجه کن، زیرا بسیاری از آنها از هر ذره نور خورشید که دنیا را زیبا می‌سازد، مطلع هستند.
غم عقبی نگردد گرد دل آزاد مردان را
که از دنیا خبر دارد که از دنیا خبر گیرد؟
هوش مصنوعی: غم آینده بر دل آزادگان تأثیری ندارد، زیرا آن‌ها از وضعیت این دنیا آگاه‌اند و می‌دانند که چه چیزهایی در انتظارشان خواهد بود.
زمشت خار ما ای ابر رحمت سرگران مگذر
که با آن کثرت از هر موجه ای دریا خبر گیرد
هوش مصنوعی: ای ابر رحمت، لطفاً از روی خار و زخم ما عبور نکن، زیرا با وجود آن همه سر و صدا، این دریا از هر موجی حالش را درک می‌کند.
نه از قاصد شکایت نه زمرغ نامه بردارم
که از خود بیخبر گردد کسی کز ما خبر گیرد
هوش مصنوعی: نه از فرستاده گله‌ای دارم و نه از نامه‌ای که به دست کسی می‌سپارم، چون نمی‌خواهم کسی که از ما خبر می‌گیرد، از خود بی‌خبر شود.
به پای مرغ می خارد سر شوریده خود را
زخار پا کجا مجنون بی پروا خبر گیرد؟
هوش مصنوعی: شخصی در اینجا نشان می‌دهد که مانند مرغ، درگیر مشکلات و دغدغه‌های خود است و به همین خاطر نمی‌تواند به درستی از حال و روز خود آگاه شود. او به دنبال راهی است تا از شرایطش باخبر شود، اما نمی‌داند چگونه و از کجا باید کمک بگیرد. در واقع، این بیت به عدم توانایی در فهم و درک مشکلات و احساسات اشاره دارد.
شود گردکسادی سرمه انصاف گوهر را
مگر در عهد خط آن ظالم از دلها خبر گیرد
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که در مواقعی که کسی ستم می‌کند، ممکن است در دل‌ها خبرهایی درباره انصاف و حقیقت وجود داشته باشد که با نابرابری‌ها در تضاد است. به عبارتی دیگر، سخن از این است که حق و انصاف در دل‌ها همیشه زنده است، حتی زمانی که ظالم و ستمگر بر اطراف خود تسلط دارد.
سپرداری کند از موم سبز آیینه خود را
گر آن آیینه رو از طوطی گویا خبر گیرد
هوش مصنوعی: اگر آن آیینه خبرهای طوطی گویا را دریافت کند، از موم سبز خود محافظت می‌کند.
زبیدردی به فکر دردمندان کس نمی افتد
مگر ما از دل افگار و دل از ما خبر گیرد
هوش مصنوعی: کسی به فکر درد و رنج دردمندان نمی‌افتد، مگر اینکه ما از دل‌های غمگین خود بگوییم و حال‌مان را بیان کنیم.
بغیر از گردباد امروز در دامان این صحرا
که را داریم ما سرگشتگان کز ما خبر گیرد؟
هوش مصنوعی: جز این گردباد که امروز در این بیابان مشغول وزیدن است، کسی را نداریم که به حال ما سرگردانان اخبار ما را بداند.
زخونگرمان درین محفل نمی یابیم دلسوزی
مگر خونابه اشک از کباب ما خبر گیرد
هوش مصنوعی: در این جمع، دل‌سوزی نیست که برای ما اهمیت قائل شود، جز اینکه از درد و رنج ما با خبر شود و اشک ما را ببیند.
دم جان بخش آخر کار خود را می کند صائب
اگر عیسی زبیماران به استغنا خبر گیرد
هوش مصنوعی: در آخرین لحظات زندگی، روح زندگی دوباره به فرد باز می‌گردد. اگر عیسی، کسی که به شفا زدن معروف است، از این افراد بی‌نیاز خبر بگیرد، معجزه رخ می‌دهد.