غزل شمارهٔ ۲۹۶۶
به هر محفل بهشتی روی من منزل کجا گیرد؟
که از رضوان بهشت جاودان را رو نما گیرد
زشرم جلوه مستانه او سرو پا در گل
زطوق قمریان چون دود از روزن هوا گیرد
سر خورشید را چون صبح بیند در کنار خود
زروی صدق اگر دامان شب دست دعا گیرد
مده تن در گرفتن گر دل آزاده می خواهی
که در ششدر فتد جسمی که نقش بوریا گیرد
ندارد چشم احسان از خسیسان همت قانع
محال است استخوان را از دهان سگ هما گیرد
نهال دستگیری، دستگیری بار می آرد
نماند بر زمین هر کس که کوری را عصا گیرد
تمنای ترحم دارم از شمع جهانسوزی
که از خاکستر پروانه رخسارش جلا گیرد
زهر بیدل نیاید غوطه در دریای خون خوردن
که دارد زهره تا دامان آن گلگون قبا گیرد؟
چو خورشید درخشان در زوال خویش می کوشد
بلند اقبال چون از زیردستان سایه وا گیرد
نیندازد زنخوت سایه بر روی زمین صائب
نهال سرکش او در دل هر کس که جا گیرد
غزل شمارهٔ ۲۹۶۵: بدن را در زمین هرگز روان پاک نگذاردغزل شمارهٔ ۲۹۶۷: مکن بر نفس رحمت با تو چون راه جفا گیرد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به هر محفل بهشتی روی من منزل کجا گیرد؟
که از رضوان بهشت جاودان را رو نما گیرد
هوش مصنوعی: در هر جمعی که بهشتی باشد، چه جایی برای من خواهد بود؟ زیرا حضور من مانند نمایی از نعمتهای بهشت جاودان است.
زشرم جلوه مستانه او سرو پا در گل
زطوق قمریان چون دود از روزن هوا گیرد
هوش مصنوعی: از شرم زیبایی و دلربایی او، قامت بلندش که در میان گلها قرار دارد، همچون دودی از لای پنجره به خارج میآید.
سر خورشید را چون صبح بیند در کنار خود
زروی صدق اگر دامان شب دست دعا گیرد
هوش مصنوعی: زمانی که صبح، سر طلایی خورشید را در کنار خود ببیند، اگر سادگی و صداقت زنی در دامان شب دعا کند.
مده تن در گرفتن گر دل آزاده می خواهی
که در ششدر فتد جسمی که نقش بوریا گیرد
هوش مصنوعی: دست نینداز به بدن و جسم خود، اگر دل آزاده و رهایی را میخواهی. زیرا اگر جسمت در چنگال دنیا گرفتار شود، چون بوریایی نقش میپذیرد و هویت اصلیاش را از دست میدهد.
ندارد چشم احسان از خسیسان همت قانع
محال است استخوان را از دهان سگ هما گیرد
هوش مصنوعی: چشم امید به کمک از افرادی که خسیس هستند، بیفایده است. همچنین، انتظار نداشته باش که کسی از روی ترحم چیزی را که متعلق به خود دارد، به تو بدهد.
نهال دستگیری، دستگیری بار می آرد
نماند بر زمین هر کس که کوری را عصا گیرد
هوش مصنوعی: درختی که از دلسوزی و کمک به دیگران نشات میگیرد، محصول خوبی به بار میآورد. کسی که به دیگران کمک میکند و به آنها راهنمایی میکند، هرگز در زندگیاش ناکام نخواهد ماند.
تمنای ترحم دارم از شمع جهانسوزی
که از خاکستر پروانه رخسارش جلا گیرد
هوش مصنوعی: من از شمعی که خود را به خاطر پروانهاش فدا کرده، درخواست رحمت دارم تا از خاکستر آن پروانه روشنایی بگیرد.
زهر بیدل نیاید غوطه در دریای خون خوردن
که دارد زهره تا دامان آن گلگون قبا گیرد؟
هوش مصنوعی: کسی که زهر بیدلی را تجربه کرده، نمیتواند در دریای خون غوطهور شود؛ زیرا او قدرتی دارد که نمیگذارد به این اندازه در درد و سختی فرو رود و خود را به چنان نزدیکی به دشواریها برساند.
چو خورشید درخشان در زوال خویش می کوشد
بلند اقبال چون از زیردستان سایه وا گیرد
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید در حال غروب است، در تلاش است تا اقبال بلند خود را حفظ کند، زیرا هنگامی که سایهاش از زیر دستها دور میشود، همچنان میکوشد تا درخشان بماند.
نیندازد زنخوت سایه بر روی زمین صائب
نهال سرکش او در دل هر کس که جا گیرد
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت تو بر روی زمین سایه نمیاندازد، زیرا در دل هر کسی که تو را میبیند، عشق و محبت به وجود میآید و تو به مانند یک نهال سرکش در درون آنها ریشه میکنی.