غزل شمارهٔ ۲۹۴۵
چه پروا داغ من از دیده های شور می دارد؟
چه باک از دامن افشانی چراغ طور می دارد؟
از ان لبهای نو خط می توان پوشید چشم، اما
دل مجروح ما حق نمک منظور می دارد
زدل بردن نگردد سیر در ایام خط خالش
که چون این دانه گردد سبز حرص مور می دارد
مرا زیر و زبر مگذار در خاک فراموشان
که گرد دامنی این خانه را معمور می دارد
کجا هر خام دستی می تواند پنجه زد با من؟
سمندر دست بر آتش مرا از دور می دارد
توان شیرین به چشم خلق شد از دردمندیها
دل پررخنه، شان خانه زنبور می دارد
نباشد مانعی پروانه را در گرد سرگشتن
زنزدیکی مرا پاس ادب مهجور می دارد
به سربازی علم شو تا حیات جاودان یابی
که چوب دار بر پا رایت منصور می دارد
به بی برگی توان مقهور کردن نفس سرکش را
که این مکاره را بی چادری مستور می دارد
مران از کوی خود ای سنگدل زنهار صائب را
که بلبل گلشن خاموش را پرشور می دارد
غزل شمارهٔ ۲۹۴۴: مرا پاس ادب زان آستان مهجور می داردغزل شمارهٔ ۲۹۴۶: چه باک از عاشق بی باک آن طناز می دارد؟
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه پروا داغ من از دیده های شور می دارد؟
چه باک از دامن افشانی چراغ طور می دارد؟
هوش مصنوعی: این بیت به این مفهوم اشاره دارد که من نباید نگران درد و غم خود باشم، چون احساسات و شور و شوق دیگران برای من اهمیتی ندارند. همچنین، اشاره به این دارد که از زیباییهای دلانگیز و جذاب زندگی نمیتوان غافل شد، حتی اگر این زیباییها به نوعی در برابر درد و رنج من قرار داشته باشند.
از ان لبهای نو خط می توان پوشید چشم، اما
دل مجروح ما حق نمک منظور می دارد
هوش مصنوعی: میتوان با لبهای زیبا و دلنشین، درد و غم را پنهان کرد، اما دل شکسته ما همیشه حقیقت درد را حفظ میکند.
زدل بردن نگردد سیر در ایام خط خالش
که چون این دانه گردد سبز حرص مور می دارد
هوش مصنوعی: دل به دنبال زیباییهای زندگی است و در گذر زمان، بسیاری از چیزها تغییر میکنند. وقتی که چیزی به خوبی و زیبایی ظاهر میشود، حریص و مشتاق میشود و به وضوح از آن لذت میبرد.
مرا زیر و زبر مگذار در خاک فراموشان
که گرد دامنی این خانه را معمور می دارد
هوش مصنوعی: مرا در میان افرادی که فراموشی را پذیرفتهاند، قرار نده و به گونهای نگذار که در زمره آنها باشم، زیرا عظمت و پاکی این مکان را حفظ میکند.
کجا هر خام دستی می تواند پنجه زد با من؟
سمندر دست بر آتش مرا از دور می دارد
هوش مصنوعی: هیچ کس، حتی کسانی که در کارهای سادهتری ناتواناند، نمیتواند با من مقابله کند. حتی سمندری که به آتش نزدیک میشود، مرا از خطر دور نگه میدارد.
توان شیرین به چشم خلق شد از دردمندیها
دل پررخنه، شان خانه زنبور می دارد
هوش مصنوعی: زحمات و دردهای زندگی باعث شده که من به چشمان دیگران شیرین و دلنشین به نظر بیایم، در حالی که درونم پر از زخمها و دردها است؛ به نوعی زندگیام به مانند خانهای پر از زنبور است که هزینههای زیادی برای حفظ ظاهری زیبا دارد.
نباشد مانعی پروانه را در گرد سرگشتن
زنزدیکی مرا پاس ادب مهجور می دارد
هوش مصنوعی: پروانه آزاد است تا دور شمع بچرخد، اما من به خاطر احترام و ادب به حضور تو از نزدیک شدن خودداری میکنم.
به سربازی علم شو تا حیات جاودان یابی
که چوب دار بر پا رایت منصور می دارد
هوش مصنوعی: اگر به علم و دانش توجه کنی و به آن خدمت کنی، میتوانی به زندگی ابدی دست یابی. در این راه، مشکلات و خطرات وجود دارد، همانطور که در تاریخ، منصور به چوبهی دار تن سپرد.
به بی برگی توان مقهور کردن نفس سرکش را
که این مکاره را بی چادری مستور می دارد
هوش مصنوعی: برای تسلط بر نفس سرکش، تنها با بیپرده بودن نمیتوان موفق شد، زیرا این نفس فریبکار را نمیتوان به سادگی در پوشش پنهان کرد.
مران از کوی خود ای سنگدل زنهار صائب را
که بلبل گلشن خاموش را پرشور می دارد
هوش مصنوعی: ای سنگدل، مرا از کوی خود مران! از صائب خواهش میکنم که بلبل غمگین گلشن را به شور و هیجان بینداز.