گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۴

نیست بر سبزان گلشن، دیده پر خون ما
تیغ خونخوار تو باشد سبز ته گلگون ما
دور گردی می کند نزدیک، راه دور را
ناز لیلی شد نیاز از وحشت مجنون ما
قطره شبنم چه باشد کز هوا باید گرفت؟
شرم دار ای شاخ گل از دیده پر خون ما
ما به خون خود چو داغ لاله از بس تشنه ایم
خاک را رنگین نسازد کاسه وارون ما
سینه بی کینه ما را گشاد دیگرست
برق را سوزد نفس چون لاله در هامون ما
تا رسیدن، باده را با خم مدارا لازم است
ورنه بیزار از تن خاکی است افلاطون ما
با هوسناکان دلیر از خاک ما نتوان گذشت
پوست بر تن می درد گر مرده باشد خون ما
حسن او از هاله خواهد حلقه کردن نام ماه
گر چنین خواهد فزود از عشق روزافزون ما
پای جوهر از دم شمشیر می پیچد به هم
تند مگذر زینهار از مصرع موزون ما
گرچه دارد بلبل ما تازه روی باغ را
برگ سبزی نیست صائب زین چمن ممنون ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیست بر سبزان گلشن، دیده پر خون ما
تیغ خونخوار تو باشد سبز ته گلگون ما
هوش مصنوعی: در باغ سبز، هیچ گلی نمی‌روید چراکه چشم ما از غم و اندوه پر از خون است. تیغ تند تو باعث شده که رنگ گل‌های ما به سرخی و غم آغشته شود.
دور گردی می کند نزدیک، راه دور را
ناز لیلی شد نیاز از وحشت مجنون ما
هوش مصنوعی: گردش دور و نزدیک، نشان‌دهندهٔ عشق و longing است. به گونه‌ای که عشق لیلی، نیازی عمیق و درونی برای مجنون ایجاد کرده‌است که او را از وحشت و ترس دور می‌کند. این رابطهٔ عاطفی به طرز عجیبی احساسات را دگرگون می‌سازد و نشان می‌دهد که عشق می‌تواند حتی در شرایط سخت و دشوار نیز ما را به هم نزدیک‌تر کند.
قطره شبنم چه باشد کز هوا باید گرفت؟
شرم دار ای شاخ گل از دیده پر خون ما
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و fragility قطره‌های شبنم اشاره می‌کند و می‌گوید که چه ارزشی دارند وقتی از فضایی چون آسمان به زمین می‌افتند. او همچنین از شاخ گل می‌خواهد که از اشک و غم انسان‌ها خجالت بکشد، زیرا این اشک‌ها نشان‌دهنده‌ی درد و رنجی عمیق هستند. در واقع، زیبایی گل و شبنم نمی‌تواند از غم و دل‌تنگی مردم بکاهد.
ما به خون خود چو داغ لاله از بس تشنه ایم
خاک را رنگین نسازد کاسه وارون ما
هوش مصنوعی: ما به قدری تشنه‌ایم که مانند داغ لاله، خون خود را می‌ریزیم و با این حال، زمین را به رنگ نمی‌آوریم. کاسه ما به عکس نمی‌شود.
سینه بی کینه ما را گشاد دیگرست
برق را سوزد نفس چون لاله در هامون ما
هوش مصنوعی: دل ما که خالی از کینه است، اکنون روشن‌تر و بازتر شده است. نفس ما مانند لاله‌ای در بیابان، آتشین و زیباست و می‌تواند برق را بسوزاند.
تا رسیدن، باده را با خم مدارا لازم است
ورنه بیزار از تن خاکی است افلاطون ما
هوش مصنوعی: برای اینکه به مقصد برسیم، باید با شراب و خوشگذرانی به آرامی رفتار کنیم، وگرنه افلاطون ما از این بدن خاکی ناخشنود است.
با هوسناکان دلیر از خاک ما نتوان گذشت
پوست بر تن می درد گر مرده باشد خون ما
هوش مصنوعی: نمی‌توان از سرزمین ما عبور کرد، حتی اگر بخواهی با دلیران دلی بگذرانی. اگر هم خون ما بر زمین ریخته شده باشد، نشان دردی عمیق بر تن ما خواهد بود.
حسن او از هاله خواهد حلقه کردن نام ماه
گر چنین خواهد فزود از عشق روزافزون ما
هوش مصنوعی: زیبایی او به قدری است که می‌تواند با هاله‌ای از نور احاطه شود. اگر ماه بخواهد، می‌تواند با عشق روزافزون ما بیشتر درخشان شود.
پای جوهر از دم شمشیر می پیچد به هم
تند مگذر زینهار از مصرع موزون ما
هوش مصنوعی: این جمله به تأکید بر خطراتی که در پی تصمیمات سریع و عجولانه وجود دارد، اشاره دارد. در واقع، می‌گوید که باید با احتیاط و دقت بیشتری عمل کرد، زیرا برخی مسائل ممکن است پیچیده‌تر از آنچه به نظر می‌رسد باشند و عدم توجه می‌تواند به نتایج ناخوشایندی منجر شود.
گرچه دارد بلبل ما تازه روی باغ را
برگ سبزی نیست صائب زین چمن ممنون ما
هوش مصنوعی: هرچند که بلبل ما در باغ زیباست و از منظره‌اش لذت می‌برد، اما در این چمن به خاطر صائب هیچ نشانه‌ای از شادابی و سرسبزی وجود ندارد.