غزل شمارهٔ ۲۸۶
نور معنی در جبین تاک می بینیم ما
در قدح افشرده ادراک می بینیم ما
کوری آلوده دامانان وسواس صلاح
دختر رز را به چشم پاک می بینیم ما
کعبه دل را که ساق عرش تا زانوی اوست
از شکاف سینه صد چاک می بینیم ما
هر سر مژگان ما شمع تجلی می شود
چون در آن رخسار آتشناک می بینیم ما
ای مروت سر برآر از جیب انصاف و ببین
تا چها از گردش افلاک می بینیم ما
جوهر کشتن نداری، لاف بی رحمی مزن
روزگاری شد در آن فتراک می بینیم ما
زخم چندین تیر طعن از زاهدان خودفروش
بر جگر از جلوه مسواک می بینیم ما
نیست بی اسرار وحدت می پرستی های ما
آتش ایمن ز چوب تاک می بینیم ما
صائب آن فیضی که مخموران نیابند از شراب
در طلوع نشئه تریاک می بینیم ما
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نور معنی در جبین تاک می بینیم ما
در قدح افشرده ادراک می بینیم ما
هوش مصنوعی: ما در پیشانی انگور نشانههایی از نور و حقیقت را مشاهده میکنیم و در جام می، درک و فهم را در خود خلاصه شده مییابیم.
کوری آلوده دامانان وسواس صلاح
دختر رز را به چشم پاک می بینیم ما
هوش مصنوعی: ما در چشم خود دختر نیکوخصال را میبینیم، اما نامناسبیها و وسواسهایی را که دامنگیر دیگران است، بیاهمیت میدانیم.
کعبه دل را که ساق عرش تا زانوی اوست
از شکاف سینه صد چاک می بینیم ما
هوش مصنوعی: کعبه دل، محلی مقدس و بزرگ است که ارتباطی نزدیک با پروردگار دارد و به نوعی نمایانگر وجود والای انسان است. در اینجا، شاعر به ما میگوید که ما از عمق وجود خود و از زخمها و دردهای عاشقانهامان میتوانیم به این معانی دست یابیم و در واقع، کعبه دل نماد عشق و نزدیکی به حقیقت است. با این توصیف، کعبه دل به بالاترین جایگاهاش در آسمان، که به اندام زانو اشاره دارد، متصل میشود و این ارتباط عمیق را برای ما روشن میکند.
هر سر مژگان ما شمع تجلی می شود
چون در آن رخسار آتشناک می بینیم ما
هوش مصنوعی: هر کدام از مژههای ما همچون شمعی پرنور میدرخشد، زیرا در چهرهی آن معشوق، زیبایی و جذابیتی بینظیر را مشاهده میکنیم.
ای مروت سر برآر از جیب انصاف و ببین
تا چها از گردش افلاک می بینیم ما
هوش مصنوعی: ای انسان با مروت، کمی انصاف به خرج بده و نگاه کن که ما چه چیزهایی را از تغییرات و چرخشهای آسمانی شاهد هستیم.
جوهر کشتن نداری، لاف بی رحمی مزن
روزگاری شد در آن فتراک می بینیم ما
هوش مصنوعی: تو نمیتوانی کسی را به سادگی بکشی، پس از بزرگنمایی درباره بیرحمی خود داری. روزگار به گونهای است که ما در آن زودتر از آنچه فکر کنیم، عواقب کارهایمان را خواهیم دید.
زخم چندین تیر طعن از زاهدان خودفروش
بر جگر از جلوه مسواک می بینیم ما
هوش مصنوعی: زخمهای فراوان ناشی از حرفهای تند و جفاآمیز زاهدانی که خود را میفروشند، بر دل ما نشسته است و این درد را در زیبایی و جلوهگری مسواک زدن میبینیم.
نیست بی اسرار وحدت می پرستی های ما
آتش ایمن ز چوب تاک می بینیم ما
هوش مصنوعی: در زندگی ما، رازهایی نهفته است که به خاطر پرستش یکدلی و اتحاد، بر ما روشن میشود. ما این اتحاد را مانند آتش ایمنی میدانیم که از چوب تاک به وجود آمده است.
صائب آن فیضی که مخموران نیابند از شراب
در طلوع نشئه تریاک می بینیم ما
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تجربهای اشاره میکند که احساس میکند تنها خودش میتواند آن را درک کند. او به نوعی نعمت یا لذتی اشاره دارد که دیگران، به خصوص افرادی که مست هستند، نمیتوانند آن را تجربه کنند. در واقع، او از یک حالت نشئه و حالتی عمیقتر سخن میگوید که تنها برای او قابل درک است و دیگران از آن بیبهرهاند.