غزل شمارهٔ ۲۸۵
گرچه از عقل گران لنگر فلاطونیم ما
کار با اطفال چون افتاد مجنونیم ما
سرو آزادیم، ما را حاجت پیوند نیست
هر که از ما بگذرد چون آب، ممنونیم ما
نارسایی باده ما را ز دوران مانع است
گر حصاری در خم تن چون فلاطونیم ما
چشمه کوثر نمی سازد دل ما را خنک
تشنه بوسی از آن لبهای میگونیم ما
از حجاب عشق نتوانیم بالا کرد سر
در تماشاگاه لیلی بید مجنونیم ما
شکوه ما نعل وارونی است از بیداد چرخ
ورنه از غمخانه افلاک بیرونیم ما
در وجود خاکسار ما به چشم کم مبین
کز سویدا نقطه پرگار گردونیم ما
چون صدف گر آبرو را با گهر سودا کنیم
پیش طبع بی نیاز خویش مغبونیم ما
روح ما از پیکر خاکی است دایم در عذاب
در ضمیر خاک زندانی چو قارونیم ما
از دم تیغ است پشت تیغ بی آزارتر
هر که می گرداند از ما روی، ممنونیم ما
باعث سرسبزی باغیم در فصل خزان
در ریاض آفرینش سرو موزونیم ما
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گرچه از عقل گران لنگر فلاطونیم ما
کار با اطفال چون افتاد مجنونیم ما
هوش مصنوعی: هرچند که ما از نظر عقل و فکر در سطح بالایی هستیم و مانند لنگر فلسفه افلاطون میباشیم، اما وقتی که کار به کودکان و رفتار آنها میرسد، به نظر میرسد که دیوانه و بیفکر شدهایم.
سرو آزادیم، ما را حاجت پیوند نیست
هر که از ما بگذرد چون آب، ممنونیم ما
هوش مصنوعی: ما مانند درخت سرو هستیم که به آزادی زندگی میکنیم و نیازی به وابستگی نداریم. هر کس که از کنار ما عبور کند، مانند آب، ما را راضی و سپاسگزار میکند.
نارسایی باده ما را ز دوران مانع است
گر حصاری در خم تن چون فلاطونیم ما
هوش مصنوعی: نارسایی و کمبود شراب، ما را از لذتبردن از زندگی باز میدارد. اگر هم در این دنیا مانند فیلسوفان بزرگ محصور باشیم، باز هم نمیتوانیم به خواستههایمان برسیم.
چشمه کوثر نمی سازد دل ما را خنک
تشنه بوسی از آن لبهای میگونیم ما
هوش مصنوعی: دل ما را که تشنه است، تنها بوسهای از آن لبهای خوشرنگ میتواند خنک کند؛ حتی اگر بهشت و چشمههای بهشتی هم باشند، باز هم این عشق و محبت است که ما را سیراب میکند.
از حجاب عشق نتوانیم بالا کرد سر
در تماشاگاه لیلی بید مجنونیم ما
هوش مصنوعی: ما قادر نیستیم از پرده عشق سرمان را بالا ببریم و به تماشای لیلی بنگریم، زیرا در غم و شیدایی مجنون هستیم.
شکوه ما نعل وارونی است از بیداد چرخ
ورنه از غمخانه افلاک بیرونیم ما
هوش مصنوعی: ما به خاطر ظلم و ستم زمانه، ذلت و ناکامی را تحمل میکنیم، ولی این وضعیت به خاطر غم و اندوه موجود در عالم نیست، بلکه به دلیل ناعادلانه بودن اوضاع است.
در وجود خاکسار ما به چشم کم مبین
کز سویدا نقطه پرگار گردونیم ما
هوش مصنوعی: در وجود حقیر و ناچیز ما به مقدار کم و سطحی نگاه نکنید، چون از عمق وجود ما همانند نقطهای در مرکز دایره هستیم که از آن، دنیا و آسمان به حرکت درمیآید.
چون صدف گر آبرو را با گهر سودا کنیم
پیش طبع بی نیاز خویش مغبونیم ما
هوش مصنوعی: اگر مانند صدف آبرو را به گوهری با ارزش تبدیل کنیم، در برابر طبیعت بینیاز خودمان ضرر میزنیم.
روح ما از پیکر خاکی است دایم در عذاب
در ضمیر خاک زندانی چو قارونیم ما
هوش مصنوعی: روح ما از جسم خاکی سرچشمه میگیرد و همیشه در رنج و عذاب است. در عمق وجودمان، مانند قارون، گرفتار خواهیم بود.
از دم تیغ است پشت تیغ بی آزارتر
هر که می گرداند از ما روی، ممنونیم ما
هوش مصنوعی: هر که از ما روی برگرداند، مانند تیغی است که خطرناک نیست، چون دیدار او را از ما دریغ کرده است. ما از او قدردانی میکنیم.
باعث سرسبزی باغیم در فصل خزان
در ریاض آفرینش سرو موزونیم ما
هوش مصنوعی: ما موجب طراوت و سرسبزی باغها در فصل پاییز هستیم و در دنیای آفرینش، به مانند درخت سرسبز و موزون هستیم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۸۵ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
1401/01/19 11:04
گستهم کیانی
به نظر می رسد مصرع اول بیت اول موزون نیست
1401/01/19 14:04
همیرضا
احتمالاً «فلاطون» را «افلاطون» میخوانید. خوانش شعر را اگر گوش کنید متوجه میشوید که روان است و مشکل ندارد.
1401/03/03 03:06
اشکان Adin
سلام
معنا و مفهوم این بیت از دم تیغ است پشت تیغ بی آزارتر ؟
1401/06/18 15:09
مهدی حبیبی
سلام رفیق
این دوتا مصرع با هم معنی رو کامل میکنند
منظور شاعر اینه که چون روی تیغ تیز تر و آزار دهنده تر از پشتشه پس اون هرکه اگر از ما روی بگردونه ممنونیم ما
از دم تیغ است پشت تیغ بی آزارتر
هر که می گرداند از ما روی، ممنونیم ما
یعنی اگه روشو برگردونه طرف بی آزار ترش سمت ما میشه