غزل شمارهٔ ۲۸۰
چشم مست یار شد مخمور و مدهوشیم ما
باده از جوش نشاط افتاد و در جوشیم ما
ناله ما حلقه در گوش اجابت میکشد
کز سحرخیزان آن صبح بناگوشیم ما
قطره اشکیم با آوارگی هم کاروان
در کنار چشم از خاطر فراموشیم ما
فتنه صد انجمن، آشوب صد هنگامهایم
گر به ظاهر چون شراب کهنه خاموشیم ما
بی تأمل چون عرق بر روی خوبان میدویم
چون کمند زلف، گستاخ بر و دوشیم ما
پیکر ما میکند شمشیر را دندانهدار
در لباس از جوهر ذاتی زره پوشیم ما
کار روغن میکند بر آتش ما آب تیغ
خون منصوریم، دایم بر سر جوشیم ما
خرقه درویشی ما چون زره زیر قباست
پیش چشم خلق ظاهربین قباپوشیم ما
نامه پیچیده را چون آب خواندن حق ماست
کز سخن فهمان آن لبهای خاموشیم ما
از شراب ما رگ خامی است صائب موج زن
گرچه عمری شد درین میخانه در جوشیم ما
غزل شمارهٔ ۲۷۹: گر به ظاهر چون لب پیمانه خاموشیم ماغزل شمارهٔ ۲۸۱: جان به لب داریم و همچون صبح خندانیم ما
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چشم مست یار شد مخمور و مدهوشیم ما
باده از جوش نشاط افتاد و در جوشیم ما
هوش مصنوعی: چشم زیبای محبوبم باعث شده که ما مدهوش و گیج شویم. انگار شوری که در دل داشتیم اکنون به آرامی فروکش کرده، اما ما همچنان در حال جوش و خروش هستیم.
ناله ما حلقه در گوش اجابت میکشد
کز سحرخیزان آن صبح بناگوشیم ما
هوش مصنوعی: صدا و آه ما به گوش پروردگار میرسد، زیرا ما از صبحزودخیزانی هستیم که صدا و درخواستمان در آن زمان به او میرسد.
قطره اشکیم با آوارگی هم کاروان
در کنار چشم از خاطر فراموشیم ما
هوش مصنوعی: ما مانند قطرههای اشک هستیم که در سفر نامعلوم و سختی به همراه هم حرکت میکنیم و این وضعیت در کنار چشمان ما نمایان است، اما در دل، خاطرات فراموش شدهای داریم.
فتنه صد انجمن، آشوب صد هنگامهایم
گر به ظاهر چون شراب کهنه خاموشیم ما
هوش مصنوعی: ما درون خود پر از آشفتگی و جنب و جوش هستیم، حتی اگر به ظاهری ساکت و آرام مانند شراب کهنه به نظر برسیم.
بی تأمل چون عرق بر روی خوبان میدویم
چون کمند زلف، گستاخ بر و دوشیم ما
هوش مصنوعی: بدون تأمل و به سرعت همانند عرقی که بر گلهای زیبا میجوشد، در حال عبور هستیم. ما مانند کمند زلفهای زیبا، جسور و بیپروا به سر و روی آنها میافتیم.
پیکر ما میکند شمشیر را دندانهدار
در لباس از جوهر ذاتی زره پوشیم ما
هوش مصنوعی: ما به مانند زرهی که از ذات خود به وجود آمده، در مقابل خطرات و چالشها مستحکم و مقاوم هستیم، همانطور که شمشیرها تیغهای دندانهدار دارند، ما نیز با استقامت و قوت در برابر دشواریها ایستادهایم.
کار روغن میکند بر آتش ما آب تیغ
خون منصوریم، دایم بر سر جوشیم ما
هوش مصنوعی: آتش درون ما را آب نمیکند، بلکه همچنان به شدت شعلهور است. ما همیشه در حالت خشم و هیجان قرار داریم و حاضریم برای اهدافمان مبارزه کنیم.
خرقه درویشی ما چون زره زیر قباست
پیش چشم خلق ظاهربین قباپوشیم ما
هوش مصنوعی: ردای درویشی ما مانند زرهای است که زیر لباسی پنهان شده است، اما در نگاه مردم ظاهربین، ما فقط لباسپوش هستیم.
نامه پیچیده را چون آب خواندن حق ماست
کز سخن فهمان آن لبهای خاموشیم ما
هوش مصنوعی: حق ماست که نامهای را که پیچیده و پر از راز است، به سادگی و مانند آب بخوانیم، زیرا درک ما از سخنان رازی که ناشی از لبهای خاموش است، نشأت میگیرد.
از شراب ما رگ خامی است صائب موج زن
گرچه عمری شد درین میخانه در جوشیم ما
هوش مصنوعی: صائب به بیان میآورد که در دل ما هنوز عطش و خامی وجود دارد. حتی اگر سالها در این میخانه بگذرانیم و خوشیها و شور و شوقها در وجود ما جاری باشد، هنوز هم به دنبال حقیقت و هنر واقعی هستیم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۸۰ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
1399/10/15 13:01
ژیوار
سلام
منظور از " منصور" در این بیت، منصورحلاج است ؟