غزل شمارهٔ ۲۷۶
از تحمل خصم را هموار می سازیم ما
خار بی گل را گل بی خار می سازیم ما
نیست چون آیینه در پیشانی ما چین منع
زشت و زیبا را به خود هموار می سازیم ما
از گرانجانان گرانی می برد فریاد ما
کوه را کبک سبکرفتار می سازیم ما
در زمین گیران کند وجد و سماع ما اثر
نقطه را سرگشته چون پرگار می سازیم ما
پیش ما، چون ابر نیسان، هر که لب وا می کند
چون صدف پر گوهر شهوار می سازیم ما
عارفان دشوارها را بر خود آسان می کنند
کارهای سهل را دشوار می سازیم ما
در به روی شوق ما بستن ندارد حاصلی
از توجه رخنه در دیوار می سازیم ما
خواب ناز گل گرانسنگ است، ورنه از فغان
سبزه خوابیده را بیدار می سازیم ما
رشته ها همتاب چون شد، زود می گردد یکی
از پریشانی به زلف یار می سازیم ما
دامن ما سبز می سازد به اندک فرصتی
هر قدر آیینه بی زنگار می سازیم ما
گر مسلمانیم در ظاهر، به باطن کافریم
رشته تسبیح را زنار می سازیم ما
ما به بوی پیرهن چون ساکن بین الحزن
چشم خود از گریه چون دستار می سازیم ما
زیر تیغ از بس به رغبت جانفشانی می کنیم
خضر را از زندگی بیزار می سازیم ما
می زند همسایه معشوق هم ناخن به دل
گر نسازد گل به ما، با خار می سازیم ما
نیست در افسردگان صائب اثر گفتار را
ورنه خون مرده را بیدار می سازیم ما
غزل شمارهٔ ۲۷۵: گرچه ما را نیست بر روی زمین ویرانهایغزل شمارهٔ ۲۷۷: اشک پیش مردم فرزانه می ریزیم ما
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از تحمل خصم را هموار می سازیم ما
خار بی گل را گل بی خار می سازیم ما
هوش مصنوعی: ما دشواریها و دشمنیها را آسان میکنیم و چیزی که بدون زیبایی است را به چیزی زیبا تبدیل میسازیم.
نیست چون آیینه در پیشانی ما چین منع
زشت و زیبا را به خود هموار می سازیم ما
هوش مصنوعی: در پیشانی ما مانند یک آیینه، چین و چروک وجود ندارد. ما زیبایی و زشتی را به خود جلا میدهیم و آنها را با هم میپذیریم.
از گرانجانان گرانی می برد فریاد ما
کوه را کبک سبکرفتار می سازیم ما
هوش مصنوعی: بیت به این معناست که ما با فریاد و خروش خود، از دل نگرانیها و فشارهای سنگین زندگی خلاص میشویم و میتوانیم با روحیهای شاداب و سبک، بر موانع و مشکلاتی که در مسیرمان قرار دارد، غلبه کنیم. همچون کوهی که در برابر باد سرسختی نشان میدهد، ما نیز تلاش میکنیم تا بر سختیها فائق آییم و به آرامش دست یابیم.
در زمین گیران کند وجد و سماع ما اثر
نقطه را سرگشته چون پرگار می سازیم ما
هوش مصنوعی: در زمینگیران، شور و هیجان ما تاثیری میگذارد، مانند نقطهای که در حال گشت و گذار است و ما همچون پرگاری که دور میچرخد، میسازیم.
پیش ما، چون ابر نیسان، هر که لب وا می کند
چون صدف پر گوهر شهوار می سازیم ما
هوش مصنوعی: در نزد ما، هر کسی که زبان به صحبت باز کند، مانند صدفی پر از جواهرات زیبا، ما او را با سخنان شیرین و دلنشین پر میکنیم.
عارفان دشوارها را بر خود آسان می کنند
کارهای سهل را دشوار می سازیم ما
هوش مصنوعی: عرفا با روحیهای بلند و نگاهی عمیق، مشکلات سخت زندگی را برای خود آسان میسازند، در حالی که ما به راحتیها توجهی نداریم و آنها را به مسائلی دشوار تبدیل میکنیم.
در به روی شوق ما بستن ندارد حاصلی
از توجه رخنه در دیوار می سازیم ما
هوش مصنوعی: وقتی در دل شوق ما را ببندند، از توجه و عشق نتیجهای حاصل نمیشود. ما با عشق و اشتیاق خود، راهی برای عبور پیدا میکنیم و از دل دیوارها نفوذ میکنیم.
خواب ناز گل گرانسنگ است، ورنه از فغان
سبزه خوابیده را بیدار می سازیم ما
هوش مصنوعی: خواب دلنشین و ارزشمند گل مانند یک گنج لذتبخش است و اگر نبود این سر و صدای سبزه، ما میتوانستیم آن را از خواب بیدار کنیم.
رشته ها همتاب چون شد، زود می گردد یکی
از پریشانی به زلف یار می سازیم ما
هوش مصنوعی: وقتی رشتههای دل به هم میپیوندند، به سرعت یکی میشوند، در حالی که ما از آشفتگیهای خودمان در زلف معشوقی میسازیم.
دامن ما سبز می سازد به اندک فرصتی
هر قدر آیینه بی زنگار می سازیم ما
هوش مصنوعی: به محض این که فرصتی پیش میآید، دامن ما را با زیبایی زنده و سبز میکنند، هرچقدر هم که تلاش کنیم تا خود را بدون عیب و نقص نشان دهیم.
گر مسلمانیم در ظاهر، به باطن کافریم
رشته تسبیح را زنار می سازیم ما
هوش مصنوعی: اگر در ظاهر مسلمان هستیم، اما در باطن ایمان نداریم، مانند این است که دانههای تسبیح را به دور کمر خود ببندیم.
ما به بوی پیرهن چون ساکن بین الحزن
چشم خود از گریه چون دستار می سازیم ما
هوش مصنوعی: ما با بوی پیراهن تو، در عالم غم، چشمان خود را به اشک میآلاییم و به مانند دستاری از گریه میسازیم.
زیر تیغ از بس به رغبت جانفشانی می کنیم
خضر را از زندگی بیزار می سازیم ما
هوش مصنوعی: ما چنان عاشق جانفشانی و فداکاری برای زندگی هستیم که حتی خضر نیز از این نوع زندگی دلزده و بیزار میشود.
می زند همسایه معشوق هم ناخن به دل
گر نسازد گل به ما، با خار می سازیم ما
هوش مصنوعی: اگر معشوق ما با دیگران هم رفتار نیکو نکند و دل ما را آزرده کند، ما هم با مشکلات و ناراحتیها کنار میآییم و از خودمان نگیریم، حتی اگر گل نباشد، با خاری که داریم، زندگی میکنیم.
نیست در افسردگان صائب اثر گفتار را
ورنه خون مرده را بیدار می سازیم ما
هوش مصنوعی: افراد ناامید و افسرده تأثیری از سخنان دیگران نمیپذیرند، و اگر چنین بود، ما میتوانستیم جان مردگان را نیز به زندگی برگردانیم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۷۶ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
1399/04/18 18:07
مظفر محمدی الموتی خشکچالی
در بیت دوازدهم، احتمالاً «بین الحزن» درست نباشد؛ و درست آن، به این صورت میباشد:
.
ما به بوی پیرهن، چون ساکن ‹بیت الحزن› / چشم خود از گریه، چون دستار میسازیم ما
حسان محمدی الموتی
1399/11/06 11:02
Polestar
یعنی چی گر مسلمانیم در ظاهر...!
الآن از خودش تعریف کرده یا بدگویی؟!