غزل شمارهٔ ۲۷۴۱
راز ما را ناله شبگیر بیرون می دهد
شورش دیوانه را زنجیر بیرون می دهد
نیست از سنگین دلیها گر نگریم در وداع
زخم تیغ تیز خون را دیر بیرون می دهد
شکر می گردد شکایت بر زبان عاشقان
می خورد خون، جوهر این شمشیر بیرون می دهد
دایه هر خونی که از بدخویی طفلان خورد
از محبت در لباس شیر بیرون می دهد
می شود صائب چو گل از آتش خجلت کباب
خنده را هرکس که بی تدبیر بیرون می دهد
غزل شمارهٔ ۲۷۴۰: عارفان را نکهت سیب ذقن جان میدهدغزل شمارهٔ ۲۷۴۲: چشم او تعلیم رم کردن به آهو می دهد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
راز ما را ناله شبگیر بیرون می دهد
شورش دیوانه را زنجیر بیرون می دهد
هوش مصنوعی: در دل شب، نالههایی که سر میدهد، پرده از راز ما برمیدارد. این نالهها به مانند زنجیری، دیوانگی ما را آزاد میکند.
نیست از سنگین دلیها گر نگریم در وداع
زخم تیغ تیز خون را دیر بیرون می دهد
هوش مصنوعی: اگر سنگینی دلها را در جدایی بررسی کنیم، متوجه میشویم که زخم تیغ تیز به کندی خون را خارج میکند.
شکر می گردد شکایت بر زبان عاشقان
می خورد خون، جوهر این شمشیر بیرون می دهد
هوش مصنوعی: عاشقان برای ابراز احساسات و عشق خود، به جای اینکه از شکر و شیرینی صحبت کنند، از درد و شکایت حرف میزنند. این احساسات عمیقشان مانند یک شمشیر عمل میکند که خون و جوهر آن را بیرون میریزد، یعنی درد و رنجی را که در دل دارند نشان میدهد.
دایه هر خونی که از بدخویی طفلان خورد
از محبت در لباس شیر بیرون می دهد
هوش مصنوعی: هر مادری که از رفتار ناپسند فرزندانش رنج میبرد، در عوض عشق و محبتش را به آنها منتقل میکند و همچون شیر، حمایت و نوازش خود را نشان میدهد.
می شود صائب چو گل از آتش خجلت کباب
خنده را هرکس که بی تدبیر بیرون می دهد
هوش مصنوعی: هر کسی که بدون فکر و تدبیر چیزی را بگوید، مانند کسی است که از آتش خجالت میکشد و در این حالت، ممکن است خندهای که به او میرسد، تباه شود. مثل گل که از آتش میسوزد و زیباییاش را از دست میدهد.

صائب