غزل شمارهٔ ۲۷۲۳
اضطراب دل ز چشم روشن افزون می شود
داغ مرغ بسته پر از روزن افزون می شود
پرده پوشی کرد دل را در جنون بیتابتر
بیقراری شعله را از دامن افزون می شود
دیدن روشنگران بر اهل غیرت مشکل است
زنگ بر آیینه ام در گلخن افزون می شود
عاشق گنج گهر را نیست آسایش ز مرگ
پیچ و تاب مار در خوابیدن افزون می شود
چشم بی اشکی چو می بینند ماتم دیدگان
حلقه ای بر حلقه های شیون افزون می شود
صحبت خورشید رویان کیمیای فربهی است
ماه نو هر روز یک پیراهن افزون می شود
رعشه می افتد به جان از دیدن موی سفید
صبح، پیچ وتاب شمع روشن افزون می شود
مهلت دنیا فزاید عقده های حرص را
شاخ آهو را گره از ماندن افزون می شود
نیست جز آه ندامت حاصل تن پروری
شعله رعنا می شود چون روغن افزون می شود
حسن چندانی که افزاید به ناز و دلبری
عاشقان را روزی دل خوردن افزون می شود
می توان کوته به رفتن کرد راه عقل را
راه بی پایان عشق از رفتن افزون می شود
لطف غمخواران مرا صائب به خاک و خون کشید
زخم خار از کاوکاو سوزن افزون می شود
غزل شمارهٔ ۲۷۲۲: غفلت دل از شراب ناب افزون می شودغزل شمارهٔ ۲۷۲۴: آب و رنگ حسن بیش از خانه زین می شود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اضطراب دل ز چشم روشن افزون می شود
داغ مرغ بسته پر از روزن افزون می شود
هوش مصنوعی: دل از نگرانی و استرس بیشتر میشود و درد و غم موجود در زندگی، به مانند پرندهای که در قفس اسیر است، بیشتر و عمیقتر میشود.
پرده پوشی کرد دل را در جنون بیتابتر
بیقراری شعله را از دامن افزون می شود
هوش مصنوعی: دل، در حالت جنون و بیتابی، مانند شعلهای که از دامن آتش زبانه میکشد، بیشتر و بیشتر میسوزد و میافروزد.
دیدن روشنگران بر اهل غیرت مشکل است
زنگ بر آیینه ام در گلخن افزون می شود
هوش مصنوعی: دیدن افرادی که روشنگر و آگاه هستند برای کسانی که غیرت و تعصب دارند، دشوار است. مانند اینکه وقتی آینهای در محیطی تاریک قرار بگیرد، با وجود زنگ و کثیفی، وضوح و روشنایی آن کمتر میشود.
عاشق گنج گهر را نیست آسایش ز مرگ
پیچ و تاب مار در خوابیدن افزون می شود
هوش مصنوعی: عاشق واقعی همیشه در پی گنجینههای ارزشمند است و هیچ آرامشی ندارد. این مانند آن است که مرگ مثل یک مار پیچ و تاب خورده در خواب او را نگران میکند و نگرانیاش بیشتر میشود.
چشم بی اشکی چو می بینند ماتم دیدگان
حلقه ای بر حلقه های شیون افزون می شود
هوش مصنوعی: وقتی چشمی بیاشک، صحنهی غم را میبیند، انگار با دیدن آن، حلقهی غم و اندوهی در حلقههای ناله و شیون شکل میگیرد و بر آن افزوده میشود.
صحبت خورشید رویان کیمیای فربهی است
ماه نو هر روز یک پیراهن افزون می شود
هوش مصنوعی: صحبت کردن درباره خورشید، موجب افزایش ارزش و توانایی میشود. هر روز، ماه نو لباس جدیدی به خود میپوشد و به زیبایی و شکوهش افزوده میشود.
رعشه می افتد به جان از دیدن موی سفید
صبح، پیچ وتاب شمع روشن افزون می شود
هوش مصنوعی: دیدن موی سفید صبح باعث میشود که در جانم لرزشی حس کنم و حرکات شمع روشن بیشتر و بیشتر میشود.
مهلت دنیا فزاید عقده های حرص را
شاخ آهو را گره از ماندن افزون می شود
هوش مصنوعی: فرصتهای زندگی سبب میشود که اشتهای انسان بیشتر شده و مانند شاخ آهو که در حال افزایش است، نگرانیها و حرصها نیز بیشتر و گره خوردهتر میشود.
نیست جز آه ندامت حاصل تن پروری
شعله رعنا می شود چون روغن افزون می شود
هوش مصنوعی: تن پروری و بیتوجهی به عواقبش، جز احساس پشیمانی و درد، ثمری ندارد. همانطور که روغن با حرارت بیشتر، شعلهورتر میشود، پشیمانی هم از زندگی سطحی و تن پرور، به شدت احساس میشود.
حسن چندانی که افزاید به ناز و دلبری
عاشقان را روزی دل خوردن افزون می شود
هوش مصنوعی: زیبایی که به ناز و دلبری عاشقان میافزاید، هر روز بیشتر موجب آزار دل آنها میشود.
می توان کوته به رفتن کرد راه عقل را
راه بی پایان عشق از رفتن افزون می شود
هوش مصنوعی: میتوان به سرعت و بدون تردید وارد مسیر عقل شد، اما راه عشق به گونهای است که هرچه بیشتر در آن پیش برویم، بر عمق و وسعت آن افزوده میشود.
لطف غمخواران مرا صائب به خاک و خون کشید
زخم خار از کاوکاو سوزن افزون می شود
هوش مصنوعی: محبت و توجه دلسوزان باعث شد که من در درد و رنج عمیقتری فرو بروم، چرا که زخم سوزن بیشتر و بیشتر میشود.

صائب