غزل شمارهٔ ۲۷۲
از حیات بی وفا یاری طمع داریم ما
در نشیب از سیل خودداری طمع داریم ما
در گلستانی که خاک از باد سبقت می برد
از گل و شبنم وفاداری طمع داریم ما
خویش را دیوار نتواند ز بیهوشی گرفت
در خراباتی که هشیاری طمع داریم ما
رشته طول امل را دام مطلب کرده ایم
از ره خوابیده بیداری طمع داریم ما
صیقل از آیینه ما شد هلال منخسف
هرزه از روشنگران یاری طمع داریم ما
بر سر هر موی خود صد کوه آهن بسته ایم
با چنین قیدی سبکباری طمع داریم ما
در جهان بی نیازی کارها را مزد نیست
از سفاهت مزد بیکاری طمع داریم ما
نیست در آیینه پیشانی روشنگران
آنچه از گردون زنگاری طمع داریم ما
گوهر ما برنمی دارد عمارت همچو گنج
از جهان گل چه معماری طمع داریم ما؟
ساده لوحی بین که از سوهان ناهموار چرخ
صاف ناگردیده، همواری طمع داریم ما
کعبه را از باددستی در فلاخن می نهد
از خم زلفی که دلداری طمع داریم ما
صحبت خاکستر و آیینه را تا دیده ایم
روسفیدی از سیه کاری طمع داریم ما
یوسف ما در لباس گرگ می آید به چشم
صائب از اخوان چرا یاری طمع داریم ما؟
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از حیات بی وفا یاری طمع داریم ما
در نشیب از سیل خودداری طمع داریم ما
هوش مصنوعی: ما در زندگی که وفادار نیست، به امید یاری و کمک هستیم و در زمان سختیها و مشکلات، از دلخوشی به خودداری و پرهیز داریم.
در گلستانی که خاک از باد سبقت می برد
از گل و شبنم وفاداری طمع داریم ما
هوش مصنوعی: در باغی که خاک حتی از باد هم جلوتر میرود، ما به گلها و شبنم وفاداری امید داریم.
خویش را دیوار نتواند ز بیهوشی گرفت
در خراباتی که هشیاری طمع داریم ما
هوش مصنوعی: اگر آدمی به حالت بیهوشی و غفلت باشد، نمیتواند از دیوار خود دفاع کند. در جایی که ما به هشیاری و بیداری نیاز داریم، باید از خطاها و وسوسهها دوری کنیم.
رشته طول امل را دام مطلب کرده ایم
از ره خوابیده بیداری طمع داریم ما
هوش مصنوعی: ما در دام آرزوهای بلند مدت خود گرفتار شدهایم و از خواب و خیال بیدار نمیشویم، اما همچنان به امید دستیابی به خواستههایمان هستیم.
صیقل از آیینه ما شد هلال منخسف
هرزه از روشنگران یاری طمع داریم ما
هوش مصنوعی: آیینه ما با صیقل دادن تبدیل به هلالی کوجک و کمرنگ شده است و ما همچنان از روشنگران انتظار کمک و حمایتی داریم.
بر سر هر موی خود صد کوه آهن بسته ایم
با چنین قیدی سبکباری طمع داریم ما
هوش مصنوعی: ما چنان به خود سختی دادهایم که برای هر یک از موهایمان بار سنگینی مانند کوه آهن را تحمل میکنیم، اما با این حال هنوز هم آرزوی آزادی و راحتی داریم.
در جهان بی نیازی کارها را مزد نیست
از سفاهت مزد بیکاری طمع داریم ما
هوش مصنوعی: در این دنیا، وقتی که انسان به دنبال بینیازی باشد، برای تلاشها و کارهایش پاداشی نمیبیند. از نادانی و بیخبری، به امید پاداشی برای بیکاری و تنبلی نشستهایم.
نیست در آیینه پیشانی روشنگران
آنچه از گردون زنگاری طمع داریم ما
هوش مصنوعی: در آیینه، ما چیزی از آنچه که از سرنوشت و تقدیر انتظار داریم، نمیبینیم. روشنگران و افراد آگاه نیز نمیتوانند آنچه را که در افکار ماست، در چهره و پیشانی ببینند.
گوهر ما برنمی دارد عمارت همچو گنج
از جهان گل چه معماری طمع داریم ما؟
هوش مصنوعی: ما مانند گنجی با ارزش هستیم که نمیتوانیم مثل ساختمانی بزرگ از دنیا بهره ببریم. پس چه انتظاری از معماری و ساختن داریم؟
ساده لوحی بین که از سوهان ناهموار چرخ
صاف ناگردیده، همواری طمع داریم ما
هوش مصنوعی: سادهلوحی را ببین که گمان میکند با سوهان ناهموار، چرخ نمیتواند صاف شود، اما ما هنوز انتظار داریم که راهی هموار پیدا کنیم.
کعبه را از باددستی در فلاخن می نهد
از خم زلفی که دلداری طمع داریم ما
هوش مصنوعی: کعبه از شدت عشق و خواهش در دل ما، به مانند گوهری ارزشمند در دستان ما قرار میگیرد. زلف معشوق و زیبایی او به قدری دلرباست که ما به آرزو و امید داریم به او برسیم.
صحبت خاکستر و آیینه را تا دیده ایم
روسفیدی از سیه کاری طمع داریم ما
هوش مصنوعی: ما در صحبتهای خود به مسائلی مانند خاکستر و آینه میپردازیم و از آنجا که تا به امروز کسانی را دیدهایم که با سیاهکاریها و طمعها، نام و نشانی یافتهاند، ما هم به دنبال دستیابی به موفقیت و روسفیدی هستیم.
یوسف ما در لباس گرگ می آید به چشم
صائب از اخوان چرا یاری طمع داریم ما؟
هوش مصنوعی: یوسف ما در لباسی که به نظر مضر میرسد ظاهر میشود و از دید صائب، به خاطر اینکه ما از برادران او هستیم، چرا باید به کمک او امید داشته باشیم؟