غزل شمارهٔ ۲۷۰۰
دل به تن یکرنگ چون گردید باطل میشود
گوهر از گرد کسادی مهره گل میشود
از خودی تا ذرهای باقی است سالک در ره است
هرکجا افتد ز دوش این بار، منزل میشود
خرج خاک تیره می گردد دل دنیاپرست
میفتد دیوار بر هرسو که مایل میشود
از طواف کعبه کی ماند خداجو از طلب؟
قانع از لیلی کجا مجنون به محمل میشود؟
سر به صحرا میدهد غمهای عالم را جنون
میکشد ناموس عالم هرکه عاقل میشود
خار و حس میآید از دریا سلامت بر کنار
بر سکباران کف بیمغز ساحل میشود
نقد جانش خرج ره میگردد از بیتوشگی
از سرانجام سفر هرکس که غافل میشود
آنچنان کز کاوش آب چشمه میگردد زیاد
دخل ارباب کرم افزون ز سایل میشود
فیض حق در قطع امید از خلایق بسته است
پرده این ماه دامان وسایل میشود
میشود سیلاب چون پیوست با هم چشمهها
شورش مجنون یکی صد از سلاسل میشود
هرچه را برداشت حق، بازش حق اندازد به خاک
کی به سعی بندگان تسعیر نازل میشود؟
دست نه بر روی هم صائب که هرجا عقدهای است
بیشتر از ناخن تدبیر مشکل میشود
غزل شمارهٔ ۲۶۹۹: جان بیمغزان به خاک تیره واصل میشودغزل شمارهٔ ۲۷۰۱: دل خراب از خندهٔ پنهان آن گل میشود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل به تن یکرنگ چون گردید باطل میشود
گوهر از گرد کسادی مهره گل میشود
هوش مصنوعی: وقتی دل انسان به جسمی بدون تغییر و یکرنگ وابسته شود، ارزشی که دارد از بین میرود و همچون جواهری که در گرد و غبار پنهان شده، کمتر دیده میشود و به دست فراموشی سپرده میشود.
از خودی تا ذرهای باقی است سالک در ره است
هرکجا افتد ز دوش این بار، منزل میشود
هوش مصنوعی: تا زمانی که هنوز چیزی از خود فرد وجود دارد، مسافر در مسیر خود ادامه میدهد و هر جا که این بار سنگین را از دوش بردارد، آنجا به منزل میرسد.
خرج خاک تیره می گردد دل دنیاپرست
میفتد دیوار بر هرسو که مایل میشود
هوش مصنوعی: در این دنیا، دل انسانهای مادیگرا به خاطر تعلقات دنیوی و توهمات، دچار آسیب و شکست میشود و به هر سمت که مایل شوند، دیوار مشکلات و چالشها بر سر راهشان قرار میگیرد.
از طواف کعبه کی ماند خداجو از طلب؟
قانع از لیلی کجا مجنون به محمل میشود؟
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال خداست، هرگز از جستجوی او سیر نمیشود. آیا عاشق لیلی میتواند به مقدار کم از او راضی باشد؟
سر به صحرا میدهد غمهای عالم را جنون
میکشد ناموس عالم هرکه عاقل میشود
هوش مصنوعی: کسی که عاقل میشود، دیگر به غمهای دنیا توجهی نمیکند و با دردهای زندگی بهسختی کنار میآید. او به دنیای خارج از مشکلات و پیچیدگیهای زندگی روی میآورد و به نوعی به خوبی و سادگی زندگی در طبیعت پناه میبرد.
خار و حس میآید از دریا سلامت بر کنار
بر سکباران کف بیمغز ساحل میشود
هوش مصنوعی: با نگاهی به دریا، خاری و احساسات مختلف بر کرانه ساحل، در حالی که آب بدون محتوای کافی بر روی ماسههای ساحل فرو میریزد، به ذهن متبادر میشود.
نقد جانش خرج ره میگردد از بیتوشگی
از سرانجام سفر هرکس که غافل میشود
هوش مصنوعی: هر کسی که در سفر دچار غفلت شود، جانش را بیفکری و بیبرنامگی هدر میدهد و نمیتواند از تجربههای زندگیاش بهرهبرداری کند.
آنچنان کز کاوش آب چشمه میگردد زیاد
دخل ارباب کرم افزون ز سایل میشود
هوش مصنوعی: آنگونه که وقتی آب چشمه را جستجو میکنی، آنچه از دست رحمت خداوند میرسد، بیشتر از طمع و درخواست بندههاست.
فیض حق در قطع امید از خلایق بسته است
پرده این ماه دامان وسایل میشود
هوش مصنوعی: کمک الهی زمانی به انسان میرسد که از دیگران ناامید شود. اینجا اشاره به این است که وقتی انسان از وسایل و ابزار دنیوی دور میشود، ارتباط با حق و الهی بودنش برقرارتر میشود.
میشود سیلاب چون پیوست با هم چشمهها
شورش مجنون یکی صد از سلاسل میشود
هوش مصنوعی: اگر قطرات آب چشمهها با هم ترکیب شوند، همانند سیلابی میشوند که شدت و شوری خاصی دارد، مانند شورش مجنون که از زنجیرها رها شده است.
هرچه را برداشت حق، بازش حق اندازد به خاک
کی به سعی بندگان تسعیر نازل میشود؟
هوش مصنوعی: هر چیزی که خداوند خلق میکند، دوباره به خاک بازمیگردد. آیا سرنوشت و تقدیر انسانها به تلاش و کوشش خودشان بستگی دارد؟
دست نه بر روی هم صائب که هرجا عقدهای است
بیشتر از ناخن تدبیر مشکل میشود
هوش مصنوعی: دستت را روی هم نگذار، صائب، چون هر جایی که یک مشکل وجود دارد، تدبیر و حل آن هم سختتر میشود.