گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۰۱

دل خراب از خندهٔ پنهان آن گل می‌شود
سنگ این مینای خالی پرتو مل می‌شود
ساحل دریای آشوب است ترک اختیار
موج بر خاشاک از افتادگی پل می‌شود
در طریق ما که نعل واژگون خضر ره است
بیشتر خون بر سر تیغ تغافل می‌شود
سیل را کوتاهی دیوار عاجز می‌کند
سد راه دشمن غالب تحمل می‌شود
پاک گردد هر که صائب دامن پاکان گرفت
اشک شبنم سرخ‌رو از دامن گل می‌شود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل خراب از خندهٔ پنهان آن گل می‌شود
سنگ این مینای خالی پرتو مل می‌شود
هوش مصنوعی: دل آسیب‌دیده از خنده‌ای که گل به طور پنهانی می‌زند، به سنگ تبدیل می‌شود و این ظرف خالی از شراب، روشنی و نور می‌گیرد.
ساحل دریای آشوب است ترک اختیار
موج بر خاشاک از افتادگی پل می‌شود
هوش مصنوعی: ساحل دریا در وضعیت آشوب و ناآرامی قرار دارد. وقتی امواج بی‌تابی می‌کنند و بر روی علف‌های خشک سر می‌خورند، این وضعیت به راحتی موجب فروریختن پل و از بین رفتن ثبات می‌شود.
در طریق ما که نعل واژگون خضر ره است
بیشتر خون بر سر تیغ تغافل می‌شود
هوش مصنوعی: در راه ما که راهی پیچیده و دشوار مانند نعل وارونه‌ی خضر است، بیشتر اوقات خون بر سر تیغ نادانی و بی‌توجهی می‌ریزد.
سیل را کوتاهی دیوار عاجز می‌کند
سد راه دشمن غالب تحمل می‌شود
هوش مصنوعی: دیوار ضعیف نمی‌تواند جلوی سیل را بگیرد و در برابر دشمن، محکم ایستادگی می‌شود.
پاک گردد هر که صائب دامن پاکان گرفت
اشک شبنم سرخ‌رو از دامن گل می‌شود
هوش مصنوعی: هر کس که خود را از آلودگی‌ها و گناه‌ها کنار بگذارد و به جمع نیکان بپیوند. مانند این است که اشک‌های شبنم بر دامن گل، جلوه‌ای زیبا و پاک به وجود می‌آورند.