گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۹۵

زان رخ گلگون عرق یاقوت احمر می‌شود
چون زمین افتاد قابل دانه گوهر می‌شود
پیش بلبل جای گل هرگز نمی‌گیرد گلاب
تشنه دیدار کی قانع به کوثر می‌شود؟
پرتو منت کند دل‌های روشن را سیاه
شمع را دست حمایت باد صرصر می‌شود
حجت ناطق بود بر نارسایی‌های شوق
نامه هرکس که محتاج کبوتر می‌شود
از گران‌جانان سبک‌روحان گرانی می‌کشند
چون سبو از می تهی گردد گران‌تر می‌شود
سفلگان را می‌کند پیرایه دولت غیور
خویش را گم می‌کند مومی که عنبر می‌شود
لازم دولت بود نسیان، که چون سیراب شد
خضر غافل از لب خشک سکندر می‌شود
با نگاه دور قانع شو که مه با آفتاب
هر قدر نزدیک‌تر گردید لاغر می‌شود
برگذشت خود ز دنیا غره کم شو کز گذشت
رشته را دل‌بستگی افزون به گوهر می‌شود
می‌دهد صائب حباب از پوچ‌گویی سر به باد
از دهن بستن دهان غنچه پر زر می‌شود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زان رخ گلگون عرق یاقوت احمر می‌شود
چون زمین افتاد قابل دانه گوهر می‌شود
هوش مصنوعی: به خاطر آن چهره‌ی سرخ، عرقی به رنگ یاقوت به وجود می‌آید و زمانی که زمین به زمین می‌افتد، توانایی پذیرش دانه‌های گرانبها را پیدا می‌کند.
پیش بلبل جای گل هرگز نمی‌گیرد گلاب
تشنه دیدار کی قانع به کوثر می‌شود؟
هوش مصنوعی: بلبل هرگز نمی‌تواند جای گل را با گلاب پر کند، زیرا او همیشه به دنبال دیدار گل است. مثل اینکه، شخصی که تشنه دیدار چیزی خاص است، هیچ‌گاه با کم‌ترین معیار قانع نمی‌شود.
پرتو منت کند دل‌های روشن را سیاه
شمع را دست حمایت باد صرصر می‌شود
هوش مصنوعی: نور محبت تو دل‌های پاک را تیره می‌کند؛ مانند اینکه شمع تحت حمایت وزش باد سرما قرار می‌گیرد.
حجت ناطق بود بر نارسایی‌های شوق
نامه هرکس که محتاج کبوتر می‌شود
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال کبوتر است، به نوعی بر این نارسایی‌های شوق خود در نامه‌نگاری گواهی می‌دهد.
از گران‌جانان سبک‌روحان گرانی می‌کشند
چون سبو از می تهی گردد گران‌تر می‌شود
هوش مصنوعی: از افرادی که روح سبک و روان دارند، کسانی که ارزشمند و گران‌قدر هستند، گاهی به دلیل سنگینی بار زندگی رنج می‌برند. مانند زمانی که یک سبو (ظرف) از شراب تهی می‌شود، سنگینی و ارزش آن بیشتر می‌شود.
سفلگان را می‌کند پیرایه دولت غیور
خویش را گم می‌کند مومی که عنبر می‌شود
هوش مصنوعی: پادشاهی با قدرت و شجاعت خود، افراد ناتوان و بی‌نوا را به خود جلب می‌کند و این در حالی است که او خود را فراموش کرده و مانند موم که در عطر عنبر گم می‌شود، از اصل خود دور می‌شود.
لازم دولت بود نسیان، که چون سیراب شد
خضر غافل از لب خشک سکندر می‌شود
هوش مصنوعی: برای رسیدن به موفقیت و خوشبختی، گاهی لازم است که انسان فراموشی را تجربه کند، زیرا زمانی که خضر (نماد دانش و آگاهی) از زندگی سیراب می‌شود، ممکن است غافل از کمبودها و مشکلات گذشته مانند لب خشک سکندر (نماد توانمندی و جاه‌طلبی) شود.
با نگاه دور قانع شو که مه با آفتاب
هر قدر نزدیک‌تر گردید لاغر می‌شود
هوش مصنوعی: به جای اینکه به چیزهای نزدیک و نزدیک‌تر توجه کنی، بهتر است از دور به آن‌ها نگاه کنی. زیرا هر چه ماه به آفتاب نزدیک‌تر شود، بیشتر کم‌نور و باریک‌تر می‌شود.
برگذشت خود ز دنیا غره کم شو کز گذشت
رشته را دل‌بستگی افزون به گوهر می‌شود
هوش مصنوعی: از دنیا دل‌زده شو و به آن وابسته نباش، زیرا که با گذر زمان رابطه‌ات با چیزهای ارزشمند بیشتر می‌شود.
می‌دهد صائب حباب از پوچ‌گویی سر به باد
از دهن بستن دهان غنچه پر زر می‌شود
هوش مصنوعی: صائب می‌گوید که وقتی کسی بی‌دلیل و با حرف‌های بی‌معنی صحبت می‌کند، به مانند حبابی است که از میان بی‌پایه بودنش در واقعیت به هدر می‌رود. اگر انسان در برابر این گفتگوها سکوت کند، آن سکوت همچون غنچه‌ای ارزشمند می‌شود که به جای بیهوده‌گویی، به سمت پربارتر شدن می‌رود.