غزل شمارهٔ ۲۶۹۳
هر که را غمخوار گردی غمگسارت می شود
پرده بر هر کس که پوشی پرده دارت می شود
گر نگاهی گرم سوی خاکساری کرده ای
چشم چون بر هم نهی شمع مزارت می شود
چون خس و خاشاک اگر خود را سبک گردانده ای
هر کف پوچی درین دریا، کنارت می شود
از هوای نفس اگر خود را کنی گردآوری
روز حشر از آتش دوزخ حصارت می شود
کوتهی گر در کمند آه آتشبار نیست
وحشی فرصت به آسانی شکارت می شود
دست افسوس است ازان دست نگارین قسمتت
دل اگر مایل به هر نقش و نگارت می شود
همچو مجنون ازتهی پایان اگر گردیده ای
خار صحرای جنون باغ وبهارت می شود
پاک اگر سازی چو شبنم چشم خود، دامان گل
بستر و بالین چشم اشکبارت می شود
گر به هم پیوسته سازی حلقه های داغ را
جوشن داودی جسم نزارت می شود
می شوی فرمانروا در هفت اقلیم جهان
ملک دل ویران اگر زان شهسوارت می شود
لنگر تسلیم پیدا کن که هر موج خطر
کشتی نوح دگر بهر گذارت می شود
گر تو چون طفلان زهر تلخی نسازی روترش
تلخی عالم شراب خوشگوارت می شود
هر پر رنگین که چون طاوس سامان می دهی
حلقه دام دگر بهر شکارت می شود
گر نسازی چون سبک مغزان نفس نشمرده خرج
لنگر تمکین جان بیقرارت می شود
در شبستان لحد مشکل که خواب آید ترا
گر چنین در خواب غفلت روزگارت می شود
زود می گردی چوطاوس از سیه کاری خجل
پشت پای شرم اگر آیینه دارت می شود
از بلندی بارها دیدی زوال آفتاب
دل همان مایل به اوج اعتبارت می شود
موی کافوری نزد بر آتش حرص تو آب
کی ندانم دل خنک زین کار وبارت می شود
سرکشان را خاکها در کاسه سر کرد خاک
هر که را پامال می سازی سوارت می شود
پوست چون ماهی شود گر فلس بر اندام تو
همچنان از حرص افزون خارخارت می شود
هر چه را دانی سبک صائب ز اسباب سفر
می گذاری چون قدم در راه، بارت می شود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر که را غمخوار گردی غمگسارت می شود
پرده بر هر کس که پوشی پرده دارت می شود
هوش مصنوعی: هر کسی که به دیگران کمک کند و در درد و غمشان شریک شود، خودش نیز در برابر آن غم و مشکل احساس مسئولیت و دلسوزی میکند. همچنین، اگر به کسی سرپوشی بپوشانی، او نیز به نوعی مسئولیت و حمایت را از تو میپذیرد.
گر نگاهی گرم سوی خاکساری کرده ای
چشم چون بر هم نهی شمع مزارت می شود
هوش مصنوعی: اگر با نگاهی گرم به انسانی humble و فروتن بنگری، وقتی چشمانت را ببندی، آن انسان همچون شمعی در کنار مزار تو درخشان و روشن خواهد شد.
چون خس و خاشاک اگر خود را سبک گردانده ای
هر کف پوچی درین دریا، کنارت می شود
هوش مصنوعی: اگر خود را از بارهای اضافی سبک کنی، هر چیزی که بیارزش به نظر میرسد، در کنار تو قرار میگیرد.
از هوای نفس اگر خود را کنی گردآوری
روز حشر از آتش دوزخ حصارت می شود
هوش مصنوعی: اگر بتوانی خود را از وسوسههای نفسانی دور کنی و در جستجوی تعالی باشید، در روز قیامت میتوانی از آتش جهنم رهایی یابی و به جای آن، به آرامش و آسایش دست یابی.
کوتهی گر در کمند آه آتشبار نیست
وحشی فرصت به آسانی شکارت می شود
هوش مصنوعی: اگر در لحظهای از خطر غافل شوی و از آتش احساس ترس نداشته باشی، به راحتی شکار وحشی طبیعت خواهی شد.
دست افسوس است ازان دست نگارین قسمتت
دل اگر مایل به هر نقش و نگارت می شود
هوش مصنوعی: اگر دل تو تمایل به زیباییها و طرحهای دلنشین دارد، افسوس که این دست فقط برای حسرت باقی مانده و نمیتواند به تو برسد.
همچو مجنون ازتهی پایان اگر گردیده ای
خار صحرای جنون باغ وبهارت می شود
هوش مصنوعی: اگر مانند مجنون شدهای و از نظر روحی به انتها رسیدهای، در این حالت، بیثمر بودن عشق و جنون تو مانند خارهای بیفایده در صحراست. اما از دل این بیثمری، میتوانی بهار و زیبایی زندگیات را دوباره به دست آوری.
پاک اگر سازی چو شبنم چشم خود، دامان گل
بستر و بالین چشم اشکبارت می شود
هوش مصنوعی: اگر چشمانت را مانند شبنم پاک کنی، بستر گل و بالین تو، اشکهایی که در چشمانت است را به خود میگیرد.
گر به هم پیوسته سازی حلقه های داغ را
جوشن داودی جسم نزارت می شود
هوش مصنوعی: اگر حلقههای داغ را به هم وصل کنی، لباس داوودیش بر تن تو خواهد شد.
می شوی فرمانروا در هفت اقلیم جهان
ملک دل ویران اگر زان شهسوارت می شود
هوش مصنوعی: اگر به عشق و محبت آن شاه دلبر بپردازی، میتوانی بر همهی گوشههای دنیا حکومت کنی و قلب ویران خود را به سرزمینی آباد تبدیل کنی.
لنگر تسلیم پیدا کن که هر موج خطر
کشتی نوح دگر بهر گذارت می شود
هوش مصنوعی: برای آرامش و امنیت در برابر چالشها و خطرات زندگی، باید خود را به حالتی تسلیم و آماده بسپاری، زیرا هر چالشی مانند موجی است که ممکن است کشتی نجاتت را تهدید کند.
گر تو چون طفلان زهر تلخی نسازی روترش
تلخی عالم شراب خوشگوارت می شود
هوش مصنوعی: اگر تو مانند کودکان از تلخیهای زندگی ناراحت نشوی، تلخیهای جهان شبیه شراب خوشمزه برایت خواهد شد.
هر پر رنگین که چون طاوس سامان می دهی
حلقه دام دگر بهر شکارت می شود
هوش مصنوعی: هر پر رنگینی که مانند طاووس زیبایی میآفریند، خود به دام دیگری تبدیل میشود که برای شکار تو در کمین است.
گر نسازی چون سبک مغزان نفس نشمرده خرج
لنگر تمکین جان بیقرارت می شود
هوش مصنوعی: اگر همچون افراد سبکسری زندگی کنی و نفس خود را کنترل نکنی، سلامت روحیات به خطر میافتد و آرامش وجودت از دست میرود.
در شبستان لحد مشکل که خواب آید ترا
گر چنین در خواب غفلت روزگارت می شود
هوش مصنوعی: در جایی که خواب به تو دست نمیدهد، در صورتی که در خواب و غفلت روزگار خود غرق شدهای.
زود می گردی چوطاوس از سیه کاری خجل
پشت پای شرم اگر آیینه دارت می شود
هوش مصنوعی: زود از کارهای ناپسند خود شرمنده میشوی، مانند طاووس که بخاطر بدیاش خجالت میکشد. اگر آینهای داشته باشی که خود را در آن ببینی، این احساس شرم بیشتر میشود.
از بلندی بارها دیدی زوال آفتاب
دل همان مایل به اوج اعتبارت می شود
هوش مصنوعی: از بلندی مشاهده کردی که چگونه آفتاب غروب میکند، و دل تو نیز به همان اندازه به سمت اوج اعتباری که داری متمایل میشود.
موی کافوری نزد بر آتش حرص تو آب
کی ندانم دل خنک زین کار وبارت می شود
هوش مصنوعی: موی کافوری در کنار آتش حرص تو، نمیدانم چطور دل از این کار و بار تو آرام میگیرد.
سرکشان را خاکها در کاسه سر کرد خاک
هر که را پامال می سازی سوارت می شود
هوش مصنوعی: کسانی که زورگو و متکبر هستند، در نهایت از زمین و زمان تنبیه میشوند. هر کسی را که زیر پا میگذاری و آزار میدهی، در نهایت به خودت بازمیگردد و دامنگیر تو میشود.
پوست چون ماهی شود گر فلس بر اندام تو
همچنان از حرص افزون خارخارت می شود
هوش مصنوعی: اگر پوست تو مانند پوست ماهی شود و اگر بخواهی که بر تن تو بر حسب حرص و طمع فلسهایی بیفتد، همچنان باعث بیشتر شدن خار و درد در وجودت میشود.
هر چه را دانی سبک صائب ز اسباب سفر
می گذاری چون قدم در راه، بارت می شود
هوش مصنوعی: هر چیزی که میدانی و تجربهاش را داری، به راحتی از وسایل و لوازم سفر خود دست میکشی و وقتی که به راه میافتی، بار سفر به دوش تو میآید.