گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۸۶

هرکه می‌گردد ز اهل ذکر، دانا می‌شود
خاک چون تسبیح شد بینا و گویا می‌شود
ضعف بر مجنون من کرده است عالم را وسیع
هر کف خاکی مرا دامان صحرا می‌شود
هرکه شد در عالم انصاف از صاحبدلان
در نظر هر نقطه سهوش سویدا می‌شود
کف نگردد راهزن غواص گوهر جوی را
چشم عبرت‌بین کجا محو تماشا می‌شود؟
دوربین از جامه فانوس یابد فیض شمع
از نسیم پیرهن یعقوب بینا می‌شود
دست بر دل نه که در بحر پرآشوب جهان
شاهد عجزست هر دستی که بالا می‌شود
خواب را بر کوهکن تصویر شیرین تلخ کرد
کار چون دلچسب شد خودکار فرما می‌شود
در کهنسالی جوانی‌هاست در سر عشق را
یوسف آخر فتنه حسن زلیخا می‌شود
حسن عالم‌سوز بی‌تاب است در ایجاد عشق
شمع چون روشن شود پروانه پیدا می‌شود
شد خط سبز از لب میگون ساقی دل‌پذیر
چون رگ تلخی به می پیچد گوارا می‌شود
حسن زندانی بود در حلقه فرمان عشق
طوق قمری سرو را انگشتر پا می‌شود
محض دلسوزی است واعظ حرف دوزخ گر زند
زان که در هرجا دهن واکرد سرما می‌شود!
حلقه ماتم شود بر سرو طوق قمریان
قد موزون تو در گلشن چو پیدا می‌شود
می‌گشاید شوق صائب عقده‌های سخت را
آب گوهر عاقبت واصل به دریا می‌شود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرکه می‌گردد ز اهل ذکر، دانا می‌شود
خاک چون تسبیح شد بینا و گویا می‌شود
هوش مصنوعی: هر کسی که به یاد خدا می‌باشد، به دانش و آگاهی می‌رسد. همان‌طور که خاک، وقتی تسبیح می‌شود، بینا و توانای بیان می‌گردد.
ضعف بر مجنون من کرده است عالم را وسیع
هر کف خاکی مرا دامان صحرا می‌شود
هوش مصنوعی: ضعف و ناتوانی من باعث شده که دنیا برای من بزرگ و گسترده به نظر برسد، حتی هر تکه‌ای از خاک برایم مانند دامن وسیع صحرا می‌نماید.
هرکه شد در عالم انصاف از صاحبدلان
در نظر هر نقطه سهوش سویدا می‌شود
هوش مصنوعی: هر کسی که در دنیا انصاف داشته باشد، در نظر کسانی که دل بزرگ دارند، هر اشتباهی که کند، قابل چشم‌پوشی خواهد بود.
کف نگردد راهزن غواص گوهر جوی را
چشم عبرت‌بین کجا محو تماشا می‌شود؟
هوش مصنوعی: شخصی که در جستجوی گوهری است و به زیر آب می‌رود، نباید در تماشای زیبایی‌ها غرق شود؛ چون این که او را از هدفش دور می‌کند، شبیه راهزنی است که در مسیر سست‌کننده‌ای قرار گرفته. در واقع، باید عبرت بگیرد و توجهش را به هدف معطوف کند.
دوربین از جامه فانوس یابد فیض شمع
از نسیم پیرهن یعقوب بینا می‌شود
هوش مصنوعی: نور دوربین مانند نوری که از جامه فانوس می‌تابد، هدیه‌ای از شمع را از نسیم می‌گیرد و به این ترتیب، چشم یعقوب به بینایی باز می‌شود.
دست بر دل نه که در بحر پرآشوب جهان
شاهد عجزست هر دستی که بالا می‌شود
هوش مصنوعی: دستت را بر قلبت بگذار، زیرا در دریای پرتلاطم زندگی، هر دستی که به سمت بالا می‌رود، نشان‌دهنده‌ی ناتوانی و کمبود توانایی است.
خواب را بر کوهکن تصویر شیرین تلخ کرد
کار چون دلچسب شد خودکار فرما می‌شود
هوش مصنوعی: خواب را برای کوه‌کن به تصویر کشید، اما این تصویر شیرین و تلخ بود. چون کار به شدت دلپذیر شد، او خود را به دست گرفت و کنترل اوضاع را به عهده گرفت.
در کهنسالی جوانی‌هاست در سر عشق را
یوسف آخر فتنه حسن زلیخا می‌شود
هوش مصنوعی: در سال‌های پیری، یاد جوانی‌ها در ذهن باقی می‌ماند و عشق، همانند یوسف که در داستان زلیخا مورد توجه قرار می‌گیرد، با زیبایی و جذابیت خود دل‌ها را به تپش می‌آورد.
حسن عالم‌سوز بی‌تاب است در ایجاد عشق
شمع چون روشن شود پروانه پیدا می‌شود
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت عاطفی باعث شعله‌ور شدن عشق می‌شود. وقتی عشق در دل روشن می‌شود، مانند شمعی است که پروانه‌ها را به سمت خود می‌کشاند و آن‌ها را متأثر می‌کند.
شد خط سبز از لب میگون ساقی دل‌پذیر
چون رگ تلخی به می پیچد گوارا می‌شود
هوش مصنوعی: ساقی دل‌نشین از لب‌های خوش‌رنگش نوشیدنی سبز رنگی می‌ریزد که مانند رگ تلخی در می‌پیچد و به این ترتیب خوشمزه و دلپذیر می‌شود.
حسن زندانی بود در حلقه فرمان عشق
طوق قمری سرو را انگشتر پا می‌شود
هوش مصنوعی: حسن در عشق گرفتار شده و مانند یک قمری، در حلقه‌ای از فرمان عشق به سر می‌برد. او مانند سروی است که طوقی بر گردن دارد و بر زمین انگشتر می‌شود.
محض دلسوزی است واعظ حرف دوزخ گر زند
زان که در هرجا دهن واکرد سرما می‌شود!
هوش مصنوعی: واعظ فقط برای دلسوزی صحبت می‌کند و وقتی درباره عذاب جهنم صحبت می‌کند، به این خاطر است که هر جا زبان به سخن بگشاید، سردی و سختی بر دل‌ها می‌نشیند.
حلقه ماتم شود بر سرو طوق قمریان
قد موزون تو در گلشن چو پیدا می‌شود
هوش مصنوعی: وقتی تو در گلستان نمایان می‌شوی، گردن سروها به خاطر زیبایی‌ات عزادار می‌شود.
می‌گشاید شوق صائب عقده‌های سخت را
آب گوهر عاقبت واصل به دریا می‌شود
هوش مصنوعی: شوق و اشتیاق می‌تواند مسائل پیچیده و دشوار را حل کند، همان‌طور که در نهایت، آب گرانبهای گوهر به دریا می‌رسد.

حاشیه ها

1399/11/29 10:01
محمدرضا یاوری

این شعر بسیار عالی بود و حکایت از دید وسیع شاعر خوش کلام ما تمام حواشی زندگی پرمعنای انسان است. افتخار می کنم بر ادیبان کشورم