غزل شمارهٔ ۲۶۸۳
با وجود مرگ، کی هستی گوارا میشود؟
تلخی ماتم کجا شیرین به حلوا میشود
بر سر بازار چون آیینههای سادهلوح
جوهر بیناییم خرج تماشا میشود
هر بلندی پست میگردد به تدریج زمان
آخر این کهسارها دامان صحرا میشود
کوهکن از نقش شیرین پشت خود بر کوه داد
لاف بیکارست هرجا کار گویا میشود
از هجوم آهوان صحرا به مجنون تنگ شد
عشق در هرجا بود هنگامه پیدا میشود
میفتد در رشته کارم ز گوهر صد گره
چون صدف گر عقدهای از کار من وامیشود
گر چنین بالد به خود باغ از نوید مقدمت
سبزه خوابیدهاش چون سرو رعنا میشود
سنگ راه اتحاد سالک است افسردگی
چون گهر شد قطره دور از وصل دریا میشود
دیده هرکس که روشن شد به نور اتحاد
نه فلک در دیدهاش یک چشم بینا میشود
بیضه از فریاد بلبل چون جرس نالان شده است
عشق در گهواره ناطق همچو عیسی میشود
بر دد و دام است خون عاشقان صائب حرام
در دهان شیر مجنون بیمحابا میشود
غزل شمارهٔ ۲۶۸۲: عیب پاکان زود بر مردم هویدا میشودغزل شمارهٔ ۲۶۸۴: دل به دشمن چون ملایم شد مصفا میشود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با وجود مرگ، کی هستی گوارا میشود؟
تلخی ماتم کجا شیرین به حلوا میشود
هوش مصنوعی: با وجود مرگ، چه کسی است که زندگیاش شیرین باشد؟ غم و اندوه چگونه میتواند به خوشی و شادی تبدیل شود؟
بر سر بازار چون آیینههای سادهلوح
جوهر بیناییم خرج تماشا میشود
هوش مصنوعی: در بازار، مانند آیینههای ساده، تنها به تماشا میپردازیم و در واقع، زیبایی و ویژگیها را میبینیم، اما این تماشا هزینهبر است.
هر بلندی پست میگردد به تدریج زمان
آخر این کهسارها دامان صحرا میشود
هوش مصنوعی: هر چیزی در طول زمان به سمت زوال و فرسودگی میرود و در نهایت، حتی کوهها نیز ممکن است به سطح زمین برسند و جای آنها را سرزمینهای باز و مسطح بگیرند.
کوهکن از نقش شیرین پشت خود بر کوه داد
لاف بیکارست هرجا کار گویا میشود
هوش مصنوعی: کوهکن با افتخار میگوید که نقش زیبای شیرین بر پشتش وجود دارد و این نشان میدهد که باید به کار خود بپردازد. در واقع او میفهمد که هر جا سخن از کار به میان میآید، باید جدیتر شود و از بیخود صحبت کردن پرهیز کند.
از هجوم آهوان صحرا به مجنون تنگ شد
عشق در هرجا بود هنگامه پیدا میشود
هوش مصنوعی: عشق در هر مکانی به سرعت فعال میشود و به وجود میآید، همانطور که با ورود آهوان به سراغ مجنون، او در تنگنا قرار میگیرد.
میفتد در رشته کارم ز گوهر صد گره
چون صدف گر عقدهای از کار من وامیشود
هوش مصنوعی: در کار من مانند صد گرهای که در صدف وجود دارد، مشکلات و پیچیدگیهایی پیش میآید. اگر یکی از این مشکلات در کارم حل شود، ممکن است دیگر مسائل هم از بین بروند.
گر چنین بالد به خود باغ از نوید مقدمت
سبزه خوابیدهاش چون سرو رعنا میشود
هوش مصنوعی: اگر تو به خودت ببالید و با ورودتان به باغ، نوید خوشیها بدهید، سبزههای خوابیده در آن باغ مانند سروهای بلند و زیبا میشوند.
سنگ راه اتحاد سالک است افسردگی
چون گهر شد قطره دور از وصل دریا میشود
هوش مصنوعی: سختیها و موانع در مسیر رشد و پیشرفت، همچون سنگی هستند که بر سر راه فرد قرار میگیرند. در حالی که ناامیدی و غم به مانند جواهراتی ارزشمندند، اگر فرد از مسیر دور شود و از وصل به اصل و سرچشمه خود فاصله بگیرد، تنها به یک قطره دور از دریا تبدیل میشود.
دیده هرکس که روشن شد به نور اتحاد
نه فلک در دیدهاش یک چشم بینا میشود
هوش مصنوعی: وقتی چشم دل کسی با نور وحدت روشن میشود، دیگر حتی آسمان نیز در نظر او به گونهای میآید که گویی یک چشم بینا دارد.
بیضه از فریاد بلبل چون جرس نالان شده است
عشق در گهواره ناطق همچو عیسی میشود
هوش مصنوعی: فریاد بلبل مانند صدای جرس شنیده میشود و عشق در گهواره به گونهای به صحبت درمیآید که مانند عیسی حیات تازهای مییابد.
بر دد و دام است خون عاشقان صائب حرام
در دهان شیر مجنون بیمحابا میشود
هوش مصنوعی: خون عاشقان بر جان حیوانات حرام است و در دل شیر دیوانه بدون ترس میریزد.