غزل شمارهٔ ۲۶۴۸
در چمن چون حرف آن بالای موزون میرود
سرو چون دزدان ز راه آب بیرون میرود
دیده اهل بصیرت کاروانگاه بلاست
هرکه زخمی میخورد، از چشم ما خون میرود
عشق بالا دست از معشوق دامن میکشد
ناقه لیلی عبث دنبال مجنون میرود
دانهای در صیدگاه عشق بیرخصت مچین
کز بهشت آدم به یک تقصیر بیرون میرود
آهوانش در سواد چشم خود جا میدهند
هرکه صائب از سواد شهر بیرون میرود
غزل شمارهٔ ۲۶۴۷: چون رخ از می بر فروزی آب گلشن می رودغزل شمارهٔ ۲۶۴۹: در بیابان خار اگر در پای مجنون میرود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در چمن چون حرف آن بالای موزون میرود
سرو چون دزدان ز راه آب بیرون میرود
هوش مصنوعی: در باغ، وقتی که نسیم ملایم میوزد، درخت سرو مانند دزدان آرام و به آرامی از اطراف بیرون میآید.
دیده اهل بصیرت کاروانگاه بلاست
هرکه زخمی میخورد، از چشم ما خون میرود
هوش مصنوعی: چشمی که بینا و آگاه است، درد و رنج زندگی را به خوبی میبیند. هر کسی که در این مسیر آسیب میبیند، از نگاه ما غم و درد او میریزد.
عشق بالا دست از معشوق دامن میکشد
ناقه لیلی عبث دنبال مجنون میرود
هوش مصنوعی: عشق بهسوی معشوق حرکت میکند، و در این مسیر، مانند شتری که بیهوده و بیهدف به دنبال مجنون میافتد، دامن لیلی را رها میکند.
دانهای در صیدگاه عشق بیرخصت مچین
کز بهشت آدم به یک تقصیر بیرون میرود
هوش مصنوعی: در عشق، بیاجازه و بیاحتیاط عمل نکنید، زیرا مانند آن است که آدم از بهشت به خاطر یک اشتباه بیرون رانده شد.
آهوانش در سواد چشم خود جا میدهند
هرکه صائب از سواد شهر بیرون میرود
هوش مصنوعی: هر کسی که صائب از شهر خارج میشود، آهوانش را در تیرگی چشم خود جای میدهد.

صائب