غزل شمارهٔ ۲۶۴
نه ز خامی نقش ها را خام می بندیم ما
پرده بر چشم بد ایام می بندیم ما
دیده خونخوار ما را نیست سیری از شکار
خاکساری را به خود چون دام می بندیم ما
فیض بالادست مینا را طلب در کار نیست
چون لب ساغر، لب از ابرام می بندیم ما
می شود همچون فلاخن شهپر پرواز ما
سنگ اگر بر جان بی آرام می بندیم ما
مطلب ما بی دلان از چشم بستن خواب نیست
در به روی آرزوی خام می بندیم ما
گرچه زخم صبح از خورشید میگردد زیاد
رخنه خمیازه را از جام می بندیم ما
در به روی گفتگو، هر چند باشد دلپذیر
با زبان چرب چون بادام می بندیم ما
در ره افتادگی از ما کسی در پیش نیست
نقش بر روی زمین هر گام می بندیم ما
تیغ را دندانه می سازد سپر انداختن
از دعا دایم راه دشنام می بندیم ما
بستگی کفرست در آیین ما آزادگان
می شود زنار اگر احرام می بندیم ما
نیست صائب چون شرر ما را به جان دلبستگی
چشم در آغاز از انجام می بندیم ما
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نه ز خامی نقش ها را خام می بندیم ما
پرده بر چشم بد ایام می بندیم ما
هوش مصنوعی: ما به خاطر ناپختگی و ناتمامی، آثار را به صورت نادرست و خام ایجاد نمیکنیم، بلکه حواسمان به مشکلات و بلاهایی است که زمانه به ما تحمیل میکند.
دیده خونخوار ما را نیست سیری از شکار
خاکساری را به خود چون دام می بندیم ما
هوش مصنوعی: چشمهای طمعکار ما هرگز نمیتوانند از شکار افراد شریف و خاکی سیر شوند، و ما همچنان مانند دامی در انتظار به دام انداختن آنها هستیم.
فیض بالادست مینا را طلب در کار نیست
چون لب ساغر، لب از ابرام می بندیم ما
هوش مصنوعی: برای دست یافتن به لذت و زیباییهای زندگی، نیازی به تلاش زیاد نیست. زیرا ما با تصمیم قاطع، از پیگیریهای بیهوده و بیفایده خودداری میکنیم و بر آنچه که ارزشمند است، تمرکز میکنیم.
می شود همچون فلاخن شهپر پرواز ما
سنگ اگر بر جان بی آرام می بندیم ما
هوش مصنوعی: ما میتوانیم مانند یک فلاخن پرندهای آزاد و سرزنده شویم، حتی اگر سنگینی مشکلات و چالشها بر دوشمان باشد.
مطلب ما بی دلان از چشم بستن خواب نیست
در به روی آرزوی خام می بندیم ما
هوش مصنوعی: موضوع ما برای بیدلان، خواب بودن نیست. ما در را به روی آرزوهای ناچیز میبندیم.
گرچه زخم صبح از خورشید میگردد زیاد
رخنه خمیازه را از جام می بندیم ما
هوش مصنوعی: هرچند که نور صبح از خورشید بهطور زیاد احساس میشود، اما ما با نوشیدن از جام، به شکاف و خستگی ناشی از آن غلبه میکنیم.
در به روی گفتگو، هر چند باشد دلپذیر
با زبان چرب چون بادام می بندیم ما
هوش مصنوعی: ما حتی اگر از گفتوگو لذت ببریم، با ظاهری شیرین و فریبنده، حرفهای خود را به آرامی و با احتیاط مطرح میکنیم و در واقع به اندازه بادام نرم و دلپذیر واکنش نشان میدهیم.
در ره افتادگی از ما کسی در پیش نیست
نقش بر روی زمین هر گام می بندیم ما
هوش مصنوعی: در مسیر سختی و افتادگی، هیچکس قبل از ما وجود ندارد و ما با هر قدمی که روی زمین میگذاریم، اثری به جا میگذاریم.
تیغ را دندانه می سازد سپر انداختن
از دعا دایم راه دشنام می بندیم ما
هوش مصنوعی: شخصی که همیشه دعا میکند، نمیگذارد دشمن به او آسیب بزند و بدیها را از خود دور میکند.
بستگی کفرست در آیین ما آزادگان
می شود زنار اگر احرام می بندیم ما
هوش مصنوعی: بستگی به کفر دارد در دین ما آزادیخواهان، اگر ما لباس مخصوص عبادت بپوشیم، زنار (نماد بندگی) بر جسم خود داریم.
نیست صائب چون شرر ما را به جان دلبستگی
چشم در آغاز از انجام می بندیم ما
هوش مصنوعی: شرر ما به اندازهای تند و دلانگیز است که هیچکس نمیتواند مانند ما دلبستگی و عشق را تجربه کند. ما از همان آغاز که با عشق شروع میکنیم، خود را از پایان آن دور میسازیم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۶۴ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
1397/05/24 00:07
پارسا
در سریال آمریکایی True Detective فصل اول متیو مکانیهی در قسمتی از فیلم دیالوگی داره که میگه :
من نمی خوابم، رویا می بینم
رو میشه ارتباطش داد به این بیت :
مطلب ما بی دلان از چشم بستن خواب نیست
در به روی آرزوی خام می بندیم ما
1398/09/26 15:11
محمود خان بیکی
من یکی رو خیلی دوست داشتم
شرایط نداشتیم بهم برسیم
( مطلب ما بی دلان ..... )
این بیت رو یه روز اون واسم فرستاد
اون موقع من روی این بیت دقت زیادی نکردم
حالا بعد از چند وقت درک کردم که منظورش چیه
اون خیلی واقع بین بود ولی من اصرار بی مورد داشتم
الان داغ عشقم تازه شد .....
1400/02/28 15:04
مریم دلگشا
بیت نهم:
مصرع دوم؛از دعا دائم "ره"دشنام می بندیم ما...