غزل شمارهٔ ۲۶۲۲
ریزش اشک ندامت غافلان را بس بود
مشت آبی لشکر خواب گران را بس بود
می شود پشت کمان از آتش سوزنده نرم
آه گرمی روی سخت آسمان را بس بود
زود می پاشد زهم در پیری اوراق حواس
آه سردی ریزش برگ خزان را بس بود
ما سیه روزان به اندک روی گرمی قانعیم
کرم شب تابی چراغ این دودمان را بس بود
چون هوا مغلوب شد، در دست خاتم گو مباش
باد در فرمان سلیمان زمان را بس بود
کار تیغ از دست آید چون قوی افتاد دل
پنجه مردانگی شیر ژیان را بس بود
حسن سرکش را دعای جوشنی چون عشق نیست
طوق قمری دیده بان سروروان را بس بود
هست بی زحمت مهیا آنچه می باید ترا
مهر خاموشی سپر تیغ زبان را بس بود
سیل بی رهبر به دریا می رساند خویش را
جذبه منزل دلیل این کاروان را بس بود
می توان بردن زسیما ره به کنه هر کسی
صائب از مکتوب، عنوان نکته دان را بس بود
غزل شمارهٔ ۲۶۲۱: در کنار دایه حسن او جهان افروز بودغزل شمارهٔ ۲۶۲۳: دوش بزم از شور ما یک سینه پرجوش بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ریزش اشک ندامت غافلان را بس بود
مشت آبی لشکر خواب گران را بس بود
هوش مصنوعی: اشکهای پشیمانی غافلان کافی است و نیازی به بیشتر نیست، چرا که همین اشکها برای بیدار کردن کسانی که در خواب غفلت به سر میبرند، کافی است.
می شود پشت کمان از آتش سوزنده نرم
آه گرمی روی سخت آسمان را بس بود
هوش مصنوعی: آتش سوزان پشت کمان به آرامی دربرابر اثرات گرما قرار میگیرد، و این دمای ملایم در مقابل سختی آسمان کافی است.
زود می پاشد زهم در پیری اوراق حواس
آه سردی ریزش برگ خزان را بس بود
هوش مصنوعی: در دوران پیری، تواناییهای ذهنی و حواس انسان به سرعت کاهش مییابد، مانند ریختن برگهای درختان در پاییز که نشاندهنده گذر زمان و فرسایش زندگی است.
ما سیه روزان به اندک روی گرمی قانعیم
کرم شب تابی چراغ این دودمان را بس بود
هوش مصنوعی: ما که روزهای تاریک و سختی را تجربه کردهایم، به همین مقدار ناچیز از امید و گرمی زندگی راضی هستیم. نور کمجان و اندک کرم شبتابی، برای روشن کردن این خانواده و این نسل کافی است.
چون هوا مغلوب شد، در دست خاتم گو مباش
باد در فرمان سلیمان زمان را بس بود
هوش مصنوعی: وقتی هوا تحت کنترل قرار گرفت، به خاتم بگو که مانند باد، در فرمان سلیمان باشد و زمان کافی است.
کار تیغ از دست آید چون قوی افتاد دل
پنجه مردانگی شیر ژیان را بس بود
هوش مصنوعی: زمانی که دل قوی شود و از ترس نرود، کار تیغ و شمشیر هم به دست نمیآید؛ بنابراین، برای مردانگی کافی است که مثل شیر دلیر و نیرومند باشی.
حسن سرکش را دعای جوشنی چون عشق نیست
طوق قمری دیده بان سروروان را بس بود
هوش مصنوعی: دوستی و عشق گاهی میتواند از سرشت سرکش و طغیانی باشد که مانند دعا و نیایش تاثیرگذار است. درواقع، خواسته قلبی و احساسات عمیق میتواند بر زندگی و سرنوشت افراد تأثیر بگذارد و به آنها آرامش و خوشحالی ببخشد. همچنین، عشق مانند یک نشانه و نشانهای از خوشبختی است که میتواند به انسانها امنیت و آرامش دهد.
هست بی زحمت مهیا آنچه می باید ترا
مهر خاموشی سپر تیغ زبان را بس بود
هوش مصنوعی: برای تو، آنچه باید باشد، بدون زحمت آماده است. تنها کافی است که با محبت و سکوت، از تیزی زبان خود محافظت کنی.
سیل بی رهبر به دریا می رساند خویش را
جذبه منزل دلیل این کاروان را بس بود
هوش مصنوعی: گاهى اوقات، قدرت و کشش درونی میتواند ما را به مقصد برساند، حتی اگر بدون راهنما و هدایت باشیم. در اینجا نشان داده شده که برخي از امور به طور طبیعی و با نیروی خود به پیش میروند و برای تحقق هدف خود نیازی به نشانه یا دلیل خاصی نخواهند داشت.
می توان بردن زسیما ره به کنه هر کسی
صائب از مکتوب، عنوان نکته دان را بس بود
هوش مصنوعی: میتوان از زیباییها و ویژگیهای هر فرد به عمق شخصیت او پی برد، اما برای درک مسائل عمیقتر، توجه به نوشتهها و نکتههای هوشمندانه کافی است.

صائب