گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۲۰

ذوق خاموشی مرا روزی که دامنگیر بود
گرد را هم سرمه سای ناله زنجیر بود
این زمان منزل پرستم، ورنه چندی پیش ازین
نقش پای خضر در چشمم دهان شیر بود
دست معمار فلک را کوتهی پیچیده داشت
تا دل ویرانه من قابل تعمیر بود
زهر چشم عشق هر پیمانه خونم که داد
چون به رغبت نوش کردم کاسه پر شیر بود
عشق آتشدست تا در پیکر من خانه داشت
سینه من گرمتر از خوابگاه شیر بود
تخته مشق حوادث نیست صائب این زمان
سینه او چون هدف دایم نشان تیر بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ذوق خاموشی مرا روزی که دامنگیر بود
گرد را هم سرمه سای ناله زنجیر بود
هوش مصنوعی: در روزی که درد و رنج به سراغم آمده بود، آرامش و نشاطی که داشتم تحت تاثیر غم و ناراحتی قرار گرفت و غصه‌ام مانند سرمه‌ای به چشمانم نشست.
این زمان منزل پرستم، ورنه چندی پیش ازین
نقش پای خضر در چشمم دهان شیر بود
هوش مصنوعی: الان در جایی هستم که به آن تعلق دارم، اما مدتی پیش تصویر خضر برای من مانند دهان شیر بود.
دست معمار فلک را کوتهی پیچیده داشت
تا دل ویرانه من قابل تعمیر بود
هوش مصنوعی: معمار آسمان به گونه‌ای کار کرده است که ساختار من آسیب‌دیده و ویران باشد، اما هنوز امیدی برای بازسازی و ترمیم آن وجود دارد.
زهر چشم عشق هر پیمانه خونم که داد
چون به رغبت نوش کردم کاسه پر شیر بود
هوش مصنوعی: عشق مانند زهر است که هر قطره از آن به من خون می‌دهد، ولی زمانی که با میل و اشتیاق آن را می‌نوشم، مانند کاسه‌ای پر از شیر به نظر می‌آید.
عشق آتشدست تا در پیکر من خانه داشت
سینه من گرمتر از خوابگاه شیر بود
هوش مصنوعی: عشق مانند آتشی است که وقتی در وجود من رخنه کرده، باعث شده که سینه‌ام از خوابگاه شیر هم گرمتر باشد.
تخته مشق حوادث نیست صائب این زمان
سینه او چون هدف دایم نشان تیر بود
هوش مصنوعی: در این زمان، سینه‌ی انسان مانند هدفی ثابت است که همیشه در معرض تیراندازی حوادث و مشکلات قرار دارد. زندگی‌اش خالی از سختی‌ها و چالش‌ها نیست و این تجربیات، باعث شکل‌گیری او می‌شود.