گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۰۴

در گذر از گفتگو تا ساغر هوشت دهند
جنت در بسته از لبهای خاموشت دهند
سرمپیچ از گوشمال آن دو زلف عنبرین
تا لبی خندانتر از صبح بناگوشت دهند
پاره دل را چو عود خام بر آتش گذار
تا پریزاد سخن را سر به آغوشت دهند
تا نگردد خانه زنبور، دل از زخم نیش
نیست ممکن در گلستان جهان نوشت دهند
لنگر تمکین این بزم است بیهوشی ترا
می روی بیرون ازین محفل اگر هوشت دهند
بر تو از گوش گران این وحشت آبادست خوش
زود در فریاد می آیی اگر گوشت دهند
چون نجوشی در خم گردون ز روی اختیار
جوش بیتابی مزن صائب اگر جوشت دهند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در گذر از گفتگو تا ساغر هوشت دهند
جنت در بسته از لبهای خاموشت دهند
هوش مصنوعی: در حین صحبت و گفتگو، تو را به نوشیدن از شیشهٔ هوش دعوت می‌کنند، در حالی که بهشتی که در آن قرار داری، از لبان بی‌صدا و خاموش تو برمی‌خیزد.
سرمپیچ از گوشمال آن دو زلف عنبرین
تا لبی خندانتر از صبح بناگوشت دهند
هوش مصنوعی: موهایم را از عطر خوش آن دو زلف پیچیده در هم می‌کنم، تا لب‌هایی که لبخندشان از صبح زود زیباتر است، به من هدیه شود.
پاره دل را چو عود خام بر آتش گذار
تا پریزاد سخن را سر به آغوشت دهند
هوش مصنوعی: دل شکسته‌ات را مانند چوب عود خام بر آتش بگذار تا دختران پری‌چهره گفتار شیرین را در آغوشت قرار دهند.
تا نگردد خانه زنبور، دل از زخم نیش
نیست ممکن در گلستان جهان نوشت دهند
هوش مصنوعی: برای اینکه در گلستان دنیا از زیبایی‌ها و لذت‌ها بنویسیم، نخست باید دردها و مشکلات را پشت سر گذاشت و به جایگاه امنی رسید. همچنان که خانه زنبور به آرامش نیاز دارد، دل ما نیز باید از زخم‌ها رهایی یابد تا بتوانیم از زیبایی‌ها سخن بگوییم.
لنگر تمکین این بزم است بیهوشی ترا
می روی بیرون ازین محفل اگر هوشت دهند
هوش مصنوعی: این محفل از سکوت و آرامش پر شده و تو اگر به خودت بیایی و هوشیار شوی، شاید بخواهی از این جمع خارج شوی.
بر تو از گوش گران این وحشت آبادست خوش
زود در فریاد می آیی اگر گوشت دهند
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو گوش کند و به حرف‌های تو توجه کند، می‌توانی با آرامش به او فریاد بزنی، اما اگر کسی بی‌توجه باشد، همین وحشت و اضطراب در دل تو باقی می‌ماند.
چون نجوشی در خم گردون ز روی اختیار
جوش بیتابی مزن صائب اگر جوشت دهند
هوش مصنوعی: اگر خود را از روی اختیار به خروش نیاوری، عواطف خود را بی‌دلیل بروز نده، صائب؛ زیرا اگر چیزی در درونت به جوش آید، آن را به اجبار نمی‌توان پیش‌بینی کرد.