گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۰

مهر خاموشی که گیرد از دهان زخم ما؟
غیر پیکانش که می داند زبان زخم ما؟
دست و تیغی کو، که تا دامان دریای عدم
نگسلد چون موج از هم کاروان زخم ما
ای که از لعل لبت شور قیامت گرده ای است
رحمتی کن بر لب عاجز بیان زخم ما
خون به صد رنگینی اظهار شکایت می کند
نیست در ظاهر زبان گر در دهان زخم ما
از دل مجروح ما خون گرد کلفت می برد
تیغ سیراب است آب گلستان زخم ما
گرد الماس و نمک، پر در پر هم بافته است
راه مرهم نیست در دارالامان زخم ما
جوهر شمشیر را چون موی آتش دیده کرد
الحذر از شکوه آتش زبان زخم ما
می کند هر قطره خون، طوفان دیگر زیر پوست
اختر ثابت ندارد آسمان زخم ما
هر غباری کز نمکدان تو می گیرد هوا
هم ز گرد راه می پرسد نشان زخم ما
بر دهان صبح، اختر بخیه نتوانست زد
چون برآید بخیه از حفظ دهان زخم ما؟
خودنمایی شیوه ما نیست چون نادیدگان
هیچ کس صائب نمی داند نشان زخم ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مهر خاموشی که گیرد از دهان زخم ما؟
غیر پیکانش که می داند زبان زخم ما؟
هوش مصنوعی: کسی که دچار درد و زخم عاطفی شده، چطور می‌تواند از آن سکوت کند؟ جز تیر زخم‌هایش، چه چیزی دیگری می‌تواند دردهایش را بفهمد؟
دست و تیغی کو، که تا دامان دریای عدم
نگسلد چون موج از هم کاروان زخم ما
هوش مصنوعی: دستی و شمشیری کجاست که مانند موجی از دریا، زخم‌های ما را از هم نپاشد و به عمق وجود ما آسیب نرساند؟
ای که از لعل لبت شور قیامت گرده ای است
رحمتی کن بر لب عاجز بیان زخم ما
هوش مصنوعی: ای کسی که لب‌های زیبات، شوری مانند قیامت به وجود می‌آورد، لطفی کن بر زبان ناتوان ما که نمی‌تواند زخم‌های درونمان را بیان کند.
خون به صد رنگینی اظهار شکایت می کند
نیست در ظاهر زبان گر در دهان زخم ما
هوش مصنوعی: خون با رنگ‌های متنوع به شکایت می‌پردازد، اما در ظاهر زبان وجود ندارد، حتی اگر در دهان جای زخم ما باشد.
از دل مجروح ما خون گرد کلفت می برد
تیغ سیراب است آب گلستان زخم ما
هوش مصنوعی: دردهای عمیق ما به قدری شدید است که مانند خون می‌جوشد و تیغی که به ما آسیب رسانده، سیراب شده است. یعنی زخم‌های ما به اندازه‌ای جدی هستند که حتی آب خوشی هم نمی‌تواند بر آن‌ها تاثیر مثبت بگذارد.
گرد الماس و نمک، پر در پر هم بافته است
راه مرهم نیست در دارالامان زخم ما
هوش مصنوعی: در اطراف زخم ما، همواره زیبایی و تلخی به هم آمیخته است، اما برای درمان و تسکین دردهای ما، راهی وجود ندارد.
جوهر شمشیر را چون موی آتش دیده کرد
الحذر از شکوه آتش زبان زخم ما
هوش مصنوعی: وقتی جوهر شمشیر را مانند موی آتش مشاهده کرد، باید از زیبایی و خطر آتش زبان زخم ما احتیاط کند.
می کند هر قطره خون، طوفان دیگر زیر پوست
اختر ثابت ندارد آسمان زخم ما
هوش مصنوعی: هر قطره از خون ما به اندازه‌ای قوی است که می‌تواند طوفانی را به پا کند. ستاره‌ها به ما ثابت نمی‌کنند که آسمان زخم‌های ما را نمی‌بیند.
هر غباری کز نمکدان تو می گیرد هوا
هم ز گرد راه می پرسد نشان زخم ما
هوش مصنوعی: هر غباری که از نمکدان تو در هوا بلند می‌شود، مثل این است که هوا از گرد و غبار به جا مانده از ما می‌پرسد که زخم‌های ما کجاست.
بر دهان صبح، اختر بخیه نتوانست زد
چون برآید بخیه از حفظ دهان زخم ما؟
هوش مصنوعی: صبح که می‌رسد، ستاره نمی‌تواند بر دهان صبح خود بخیه‌ای بزند، زیرا وقتی زخمی بر دهان ما وجود دارد، بخیه‌ای نمی‌تواند آن را حفظ کند.
خودنمایی شیوه ما نیست چون نادیدگان
هیچ کس صائب نمی داند نشان زخم ما
هوش مصنوعی: ما خود را در معرض نمایش نمی‌گذاریم؛ چون کسانی که ما را نمی‌بینند، هیچ‌کس نمی‌تواند درد زخم‌های ما را درک کند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۶۰ به خوانش پری ساتکنی عندلیب