غزل شمارهٔ ۲۶
تشنهٔ خون کرد مستی چشمِ فتّانِ ترا
خوابِ سنگین شد فسانی تیغِ مژگانِ ترا
این لطافت نیست هرگز میوهٔ فردوس را
میتوان خوردن به لب سیبِ زنخدانِ ترا
حلقهها در گوشِ سرو از طوقِ قمری میکِشد
گر به گلشن ره فتد سروِ خرامانِ ترا
دیدهٔ شبنم که در پیراهنِ گل محرم است
حلقهٔ بیرونِ در باشد گلستانِ ترا
چون نباشم چشم بر راهِ نسیمِ التفات؟
من که پروردم به آبِ چشم، ریحانِ ترا
قدرِ من این بس که چون ابرِ بهار از آبِ چشم
تازه دارم خارِ دیوارِ گلستانِ ترا
گرچه افکارِ تو صائب سر به سر سنجیده است
این غزل مشهور خواهد کرد دیوانِ ترا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.