غزل شمارهٔ ۲۵
نیست سنگِ کم اگر در پلهٔ میزان تو را
کعبه و بتخانه باشد در نظر یکسان تو را
تا نبندی رخنهٔ چشم و دهان و گوش را
از درونِ دل نجوشد چشمهٔ حیوان تو را
همرهانِ سست در راهِ طلب سنگِ رهند
دل مخور، افتاد در پیری اگر دندان تو را
گرچه نگذارد کمان از خانهٔ خود پا برون
قامتِ خَم ساخت در پیری سبک جولان تو را
گوشمال آخر شود دستِ نوازش ساز را
سر مکش گر گوشمالی میدهد دوران تو را
نیست بی جمعیتِ خاطر تلاوت را ثمر
میشود سی پاره دل در خواندنِ قرآن تو را
از خجالت میشود هر دم به رنگی چهرهات
بس کز الوانِ گنه، آلوده شد دامان تو را
صبح زد از خندهرویی غوطه در خونِ شفق
تا چه گلها بشکفد از چهرهٔ خندان تو را
سوده شد از خوردنِ نان گرچه دندانهای تو
چشمِ کوتهبین پرد باز از برای نان تو را
چون به زیرِ خاک خواهی خفت، کز بس سرکشی
میفشانی گر نشیند گَرد بر دامان تو را
گر نشویی صائب از اشکِ ندامت روی خویش
جز سیهرویی نباشد حاصل از دیوان تو را
غزل شمارهٔ ۲۴: سخت میخواهم که در آغوشِ تنگ آرم تو راغزل شمارهٔ ۲۶: تشنهٔ خون کرد مستی چشمِ فتّانِ ترا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نیست سنگِ کم اگر در پلهٔ میزان تو را
کعبه و بتخانه باشد در نظر یکسان تو را
هوش مصنوعی: اگر در مقام قضاوت ارزشها، کعبه و بتخانه را یکسان ببینی، نباید انتظار داشته باشی که سنگهای کمارزش، تأثیر کمتری داشته باشند. در واقع، ارزشگذاری نادرست باعث میشود که همه چیز به یکاندازه بیاهمیت به نظر برسد.
تا نبندی رخنهٔ چشم و دهان و گوش را
از درونِ دل نجوشد چشمهٔ حیوان تو را
هوش مصنوعی: برای آنکه چشمهٔ زندگی و احساسات درونت به حرکت نیفتد، باید چشم و دهان و گوش خود را بسته نگهداری.
همرهانِ سست در راهِ طلب سنگِ رهند
دل مخور، افتاد در پیری اگر دندان تو را
هوش مصنوعی: همراهان ضعیف و ناتوان در مسیر جستجوی هدف، نگران نباشید که اگر در میانسالی دندانهایتان بیفتد، سنگهای مسیر شما را متوقف نمیکند.
گرچه نگذارد کمان از خانهٔ خود پا برون
قامتِ خَم ساخت در پیری سبک جولان تو را
هوش مصنوعی: اگرچه این کمان اجازه نمیدهد که تو از خانهات بیرون بروی، ولی در پیری باید با قامت خمیدهات به سبکی و نرمش حرکت کنی.
گوشمال آخر شود دستِ نوازش ساز را
سر مکش گر گوشمالی میدهد دوران تو را
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو تذکری میدهد یا به نوعی نصیحت میکند، نباید ناراحت شوی و از راه درست فاصله بگیری. چرا که این یادآوریها میتواند به بهبود اوضاع و پیشرفت تو کمک کند. پس بهتر است با دقت به آنچه میگویند گوش بدهی و از آن درس بگیری.
نیست بی جمعیتِ خاطر تلاوت را ثمر
میشود سی پاره دل در خواندنِ قرآن تو را
هوش مصنوعی: بدون حضور مردم و همراهی دل، خواندن قرآن نتیجهای نخواهد داشت. زمانی که دلها به هم متصل و جمع هستند، تلاوت قرآن میتواند تأثیرگذار باشد.
از خجالت میشود هر دم به رنگی چهرهات
بس کز الوانِ گنه، آلوده شد دامان تو را
هوش مصنوعی: به خاطر شرم و خجالت، هر لحظه رنگی به چهرهات میزند، زیرا که دامن تو به خاطر گناهانی که کردهای، آلوده و ناپاک شده است.
صبح زد از خندهرویی غوطه در خونِ شفق
تا چه گلها بشکفد از چهرهٔ خندان تو را
هوش مصنوعی: با طلوع آفتاب از چهرهی زیبای تو، که غرق در رنگ سرخ صبحگاهی است، گلها چقدر زیبا خواهند شکفت.
سوده شد از خوردنِ نان گرچه دندانهای تو
چشمِ کوتهبین پرد باز از برای نان تو را
هوش مصنوعی: به خاطر خوردن نان، زحمت و رنجی که میکشی، شاید دندانهای تو نتوانند آن را بخوبی بشکنند، ولی تو همچنان به خاطر نان، چشمانتظاری و کوشش میکنی.
چون به زیرِ خاک خواهی خفت، کز بس سرکشی
میفشانی گر نشیند گَرد بر دامان تو را
هوش مصنوعی: زمانی که به زیر خاک خواهی رفت، به خاطر سرکشیهای زیادی که داشتهای، غبار بر دامن تو نشسته است.
گر نشویی صائب از اشکِ ندامت روی خویش
جز سیهرویی نباشد حاصل از دیوان تو را
هوش مصنوعی: اگر به خاطر اشکهای پشیمانی خودت را پاک نکنى، هیچ نتیجهای جز سیاهرویی و ننگ از دیوانت نخواهی داشت.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۵ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1400/10/28 08:12
قطره
لطفا خوانش اشعار را با دقت بیشتربگذارید. بیت اول صحیح خوانده نشده است.

صائب