گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۹۸

نیستم غمگین که خالی چون کدویم می کنند
کز می گلرنگ صاحب آبرویم می کنند
دست من چون برگ تاک از رعشه ساغر گیر نیست
باده چون مینا دگرها در گلویم می کنند
گرچه می سازم جهانی را زصهبا تردماغ
هر کجا سنگی است در کار سبویم می کنند
می شود بر دیده من عالم روشن سیاه
جای می گر آب حیوان در کدویم می کنند
گرچه بیقدرم، ولی از دیده چون غایب شوم
همچو ماه عید مردم جستجویم می کنند
می کنند از من توقع صد دعای مستجاب
مشت آبی گر کرم بهر وضویم می کنند
کار سوزن می کند با سینه صدچاک من
رشته مریم اگر صرف رفویم می کنند
می کنم شکر بخیلان از کریمان بیشتر
کز ره امساک حفظ آبرویم می کنند
از ره تسلیم چون شکر گوارا می کنم
زهر اگر صائب حریفان در گلویم می کنند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیستم غمگین که خالی چون کدویم می کنند
کز می گلرنگ صاحب آبرویم می کنند
هوش مصنوعی: من ناراحت نیستم که مانند یک کدو، خالی‌ام می‌کنند، زیرا از گل‌های رنگین، مرا برای شخصی با آبرو می‌سازند.
دست من چون برگ تاک از رعشه ساغر گیر نیست
باده چون مینا دگرها در گلویم می کنند
هوش مصنوعی: دست من مثل برگ انگور لرزانی است و نمی‌تواند جام را بگیرد. در حالی که شراب مانند مینا در گلوی من می‌چرخد و دیگران از آن می‌نوشند.
گرچه می سازم جهانی را زصهبا تردماغ
هر کجا سنگی است در کار سبویم می کنند
هوش مصنوعی: با وجود اینکه من جهانی را از شراب می‌سازم، هر جا که مانعی وجود داشته باشد، در کارم سنگ‌اندازی می‌کنند.
می شود بر دیده من عالم روشن سیاه
جای می گر آب حیوان در کدویم می کنند
هوش مصنوعی: در نگاه من، جهانی پر از دانش و در عین حال تاریکی وجود دارد. در دل من، چشمه‌ای از زندگی مانند آب حیات در کدو، جریان دارد.
گرچه بیقدرم، ولی از دیده چون غایب شوم
همچو ماه عید مردم جستجویم می کنند
هوش مصنوعی: هرچند شاید ارزشی نداشته باشم، اما وقتی از نظرها پنهان می‌شوم، مردم مانند جستجوی ماه در عید به دنبال من می‌گردند.
می کنند از من توقع صد دعای مستجاب
مشت آبی گر کرم بهر وضویم می کنند
هوش مصنوعی: از من توقع دارند که صد دعا پاسخ داده شود، در حالی که به اندازه یک مشت آب برای وضویم هم به من مرحمت نمی‌کنند.
کار سوزن می کند با سینه صدچاک من
رشته مریم اگر صرف رفویم می کنند
هوش مصنوعی: سوزن با شوق و درد دل من را مانند یک جلد صدچاک می‌کند و اگر هم برای دوختن و ترمیم لباس مریم از من استفاده کنند، باز هم به خاطر عشق و زیبایی او راضی هستم.
می کنم شکر بخیلان از کریمان بیشتر
کز ره امساک حفظ آبرویم می کنند
هوش مصنوعی: من بیشتر از بخل و خودداری بخیلان شکرگزار کریمان هستم، زیرا آنها با خودداری خود از بی آبرو شدن من محافظت می‌کنند.
از ره تسلیم چون شکر گوارا می کنم
زهر اگر صائب حریفان در گلویم می کنند
هوش مصنوعی: من با رضایت و پذیرش، مانند شکر شیرین، زهر را می‌پذیرم اگر دوستان ناپسند، این زهر را در گلویم بریزند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۹ به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1398/01/21 14:03
مرتضی

با سلام و احترام.
در مصرع اول بیت آخر کلمه " شکر" تشدید می گیرد.