گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۹۶

غنچه خسبانی که از زانوی خود بالین کنند
از شکست تن کمند شوق را پرچین کنند
گرچه در ظاهر به زیردست و پا افتاده اند
بگذرند از نه فلک چون رخش همت زین کنند
سالها در خرقه پشمینه خون خود خورند
تا دم خود را چو آهوی ختا مشکین کنند
در محیط تلخ، دندان بر سر دندان نهند
تا چو گوهر استخوان خویش را شیرین کنند
کوههای درد چون رطل گران بر سر کشند
تا زطاعت پله میزان خود سنگین کنند
سنگ را سازند لعل از روی دل چون آفتاب
خانه ها را زرنگار از چهره زرین کنند
بر چراغ مرده از نور یقین عیسی شوند
دردهای کهنه را درمان به درد دین کنند
در هوا چون خرده جان شرر رقصان شود
گر ز روی شوق خون مرده را تلقین کنند
می شود در یک دم از اوتاد، چون کوه گران
کاه برگی را که آن دریادلان تمکین کنند
گرچه دارند اختیار بالش زانوی حور
چون سبو در پای خم از دست خود بالین کنند
مایه داران مروت با لب خندان چو گل
خون خود با خونبها در دامن گلچین کنند
صائب از دامان ایشان دست رغبت بر مدار
کآبهای تلخ را این ابرها شیرین کنند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غنچه خسبانی که از زانوی خود بالین کنند
از شکست تن کمند شوق را پرچین کنند
هوش مصنوعی: غنچه‌ای که در خواب است، بر روی زانوی خود خواب خوب و راحتی دارد. از شکست و آسیب‌پذیری بدن، اشتیاق را به شکل زیبایی بازنمایی می‌کند.
گرچه در ظاهر به زیردست و پا افتاده اند
بگذرند از نه فلک چون رخش همت زین کنند
هوش مصنوعی: اگرچه در نگاه اول به نظر می‌رسد که در شرایط ضعیف و ناگواری به سر می‌برند، اما با پشتکار و اراده‌ قوی خود، از سختی‌ها عبور می‌کنند و به اهدافشان می‌رسند.
سالها در خرقه پشمینه خون خود خورند
تا دم خود را چو آهوی ختا مشکین کنند
هوش مصنوعی: سال‌ها در لباس ساده و پشمین از رنج و زحمت خود داند که همچون آهو در کوهستان، خود را زیبا و خوشبو کنند.
در محیط تلخ، دندان بر سر دندان نهند
تا چو گوهر استخوان خویش را شیرین کنند
هوش مصنوعی: در شرایط سخت و تلخ، افراد باید تحمل کنند و صبر داشته باشند تا بتوانند در آینده به آرامش و خوشبختی برسند و زندگی خود را بهبود بخشند.
کوههای درد چون رطل گران بر سر کشند
تا زطاعت پله میزان خود سنگین کنند
هوش مصنوعی: کوه‌های درد مانند وزنه‌ای سنگین بر سر انسان می‌افتند تا او را به تنگنا کشیده و توانایی‌هایش را به چالش بکشند.
سنگ را سازند لعل از روی دل چون آفتاب
خانه ها را زرنگار از چهره زرین کنند
هوش مصنوعی: دل، سنگی را به زیبایی لعل تبدیل می‌کند و مانند آفتاب، خانه‌ها را با رنگ طلایی زینت می‌بخشد.
بر چراغ مرده از نور یقین عیسی شوند
دردهای کهنه را درمان به درد دین کنند
هوش مصنوعی: با روشنایی ایمان و یقین، مشکل‌های قدیمی و دردها درمان می‌شوند، و این کار با توجه به درد و رنجی که در دین وجود دارد، انجام می‌گیرد.
در هوا چون خرده جان شرر رقصان شود
گر ز روی شوق خون مرده را تلقین کنند
هوش مصنوعی: وقتی در فضا جرقه‌ای از شوق و زندگی به وجود آید، حتی اگر روح مرده‌ای هم باشد، می‌تواند دوباره جان بگیرد و احساساتش بیدار شود.
می شود در یک دم از اوتاد، چون کوه گران
کاه برگی را که آن دریادلان تمکین کنند
هوش مصنوعی: در یک لحظه می‌توان از قوی‌ترین و استوارترین افراد، مانند یک کوه محکم، برگی را برداشت که آن کسانی که دل‌هایشان بزرگ است، تسلیم آن شوند.
گرچه دارند اختیار بالش زانوی حور
چون سبو در پای خم از دست خود بالین کنند
هوش مصنوعی: هرچند که زیبایی‌های حور و ناز و نعمت‌های آن‌ها باعث می‌شود که تحت اختیار خودشان باشند، اما همچنان مانند یک سبوی پر از خم، به حالتی می‌افتند که نمی‌توانند از خود مراقبت کنند و به حالتی خستگی‌زا دچار می‌شوند.
مایه داران مروت با لب خندان چو گل
خون خود با خونبها در دامن گلچین کنند
هوش مصنوعی: ثروتمندان با حوصله و مهربانی، مانند گل‌هایی که لبخند به لب دارند، وقتی که خون خود را به بهای زندگی می‌فروشند، آن را در دامن گلچین بگذارند.
صائب از دامان ایشان دست رغبت بر مدار
کآبهای تلخ را این ابرها شیرین کنند
هوش مصنوعی: عزت نفس و دستبرد نزن به کسانی که خوشایندت هستند، زیرا آنان می‌توانند تلخی‌های زندگی‌ات را به شیرینی تبدیل کنند.