گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۸۵

نور شمع طور کی گردد زهر محفل بلند؟
کی شود این شعله جانسوز از هر دل بلند؟
دوری راه طلب از همت کوتاه ماست
چون بود شبگیر کوته، می شود منزل بلند
دانه امید ما چون سر برون آرد زخاک؟
ابر تردستی نشد زین بحر بی حاصل بلند
ما زبان شکوه را بر یکدگر پیچیده ایم
از رگ ما خون به صد نشتر شود مشکل بلند
مهر بر لب زن که در خاموشی جاوید ماند
چون سپند آن کس که کرده آواز در محفل بلند
خضر را ما سبزه این بوم و بر پنداشتیم
گردبادی هم نشد زین دشت بی حاصل بلند
در زمان کلک صائب رفته رفته پست شد
بود اگر آوازه سحر از چه بابل بلند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نور شمع طور کی گردد زهر محفل بلند؟
کی شود این شعله جانسوز از هر دل بلند؟
هوش مصنوعی: چطور ممکن است نور شمع در جمع بزرگ به اندازه یک آتش بزرگ در بیفتد؟ چگونه است که این شعله سوزان از دل‌های مردم به حقیقتی بزرگ تبدیل شود؟
دوری راه طلب از همت کوتاه ماست
چون بود شبگیر کوته، می شود منزل بلند
هوش مصنوعی: اگر به چیزی که می‌خواهیم دست پیدا نمی‌کنیم، ناشی از تنبلی و تلاش ناکافی ماست. زمانی که شب به پایان می‌رسد و صبح فرا می‌رسد، با نور روز، راه‌های دشوار نیز آسان‌تر می‌شوند و مسافت‌های طولانی به راحتی طی می‌شوند.
دانه امید ما چون سر برون آرد زخاک؟
ابر تردستی نشد زین بحر بی حاصل بلند
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به ناامیدی و بی‌فایده بودن تلاش‌ها اشاره دارد. وقتی امید ما از خاک بیرون می‌آید، مانند دانه‌ای که به سختی رشد می‌کند، اما به دلیل بی‌فایده بودن و دشواری‌های موجود، نتیجه‌ای به همراه ندارد. در واقع، تلاش‌های ما مانند ابرهایی که نمی‌توانند باران ببارند و به سرانجام برسند، هیچ فایده‌ای نخواهد داشت و حاصل نخواهد کرد.
ما زبان شکوه را بر یکدگر پیچیده ایم
از رگ ما خون به صد نشتر شود مشکل بلند
هوش مصنوعی: ما بین همدیگر احساسات و دردهای خود را به زبان شکایت بیان کرده‌ایم. از عواطف ما، خونی به وجود می‌آید که به سختی از مشکلات و چالش‌ها می‌گذرد.
مهر بر لب زن که در خاموشی جاوید ماند
چون سپند آن کس که کرده آواز در محفل بلند
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد در سکوت و بی‌حالی زندگی می‌کنند، مانند آتش زدن گیاه، در حالی که کسانی که در جمع صحبت می‌کنند و توجه جلب می‌کنند، زودتر فراموش می‌شوند.
خضر را ما سبزه این بوم و بر پنداشتیم
گردبادی هم نشد زین دشت بی حاصل بلند
هوش مصنوعی: ما فکر کردیم که خضر، درختی سرسبز در این سرزمین است، اما در واقع، هیچ اتفاق خاصی از این دشت بی‌ثمر و ناامید بیرون نمی‌آید.
در زمان کلک صائب رفته رفته پست شد
بود اگر آوازه سحر از چه بابل بلند
هوش مصنوعی: در زمان زندگی صائب، به تدریج مقام و ارزش سحر و زیبایی بابل کاهش یافت. اگرچه آوازه و شهرت سحر و جادوگری بابل در ابتدا بالا بود، اما به مرور زمان این امر کم‌رنگ‌تر شد.