گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۸۴

حرف آن زلف از دل دیوانه ما شد بلند
این شب کوتاه از افسانه ما شد بلند
حلقه ها در گوش مرغان حرم خواهد کشید
بانگ ناقوسی که از بتخانه ما شد بلند
نغمه شوخی که زد بر کاسه منصور سنگ
دور اول از لب پیمانه ما شد بلند
آسمان سنگدل را چشم اشک آلود ساخت
دود آهی کز مصیبت خانه ما شد بلند
کرد شهری هر کجا دیوانه ای در دشت بود
شورشی کز بازی طفلانه ما شد بلند
خون دل را پیش ازین می داشتند از هم دریغ
این صلا از گوشه میخانه ما شد بلند
خاکساری بود چون اکسیر مستور از نظر
این غبار از آستان خانه ما شد بلند
خودستایی نیست کار عشق، ورنه دست شمع
بهر دامنگیری پروانه ما شد بلند
گردن آهونگاهان اینقدر رعنا نبود
از تماشای دل دیوانه ما شد بلند
ناله جانسوز، صائب در غبار سرمه بود
این ترنم چون سپند از دانه ما شد بلند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حرف آن زلف از دل دیوانه ما شد بلند
این شب کوتاه از افسانه ما شد بلند
هوش مصنوعی: زلف تو باعث شده که دل ما دیوانه شود، و این شب کوتاه نیز به خاطر داستان‌های ما طولانی شده است.
حلقه ها در گوش مرغان حرم خواهد کشید
بانگ ناقوسی که از بتخانه ما شد بلند
هوش مصنوعی: در آینده، صداهایی که از مکان مقدسی شنیده می‌شود، می‌تواند باعث جلب توجه و تمایل بیشتر مرغان خواهد شد. این صداها از جایی برمی‌خیزد که در گذشته مورد پرستش قرار می‌گرفته است.
نغمه شوخی که زد بر کاسه منصور سنگ
دور اول از لب پیمانه ما شد بلند
هوش مصنوعی: در اینجا به نوازش‌های دوستانه و محبت‌آمیز اشاره شده است که به نوعی از دلخوشی‌ و خوش‌گذرانی خبر می‌دهد. صدایی که از کاسه‌ای شناخته‌شده برمی‌خیزد و به دور اولی رسیدن نشان‌دهنده‌ی لحظه‌های شاد و پرنشاطی است که در آن، لذت‌های زندگی از طریق نوشیدن و جشن گرفتن ابراز می‌شود. کلید واژه‌ها به خوبی نشان‌دهنده‌ی ارتباط انسان‌ها در moments خوشی و سرگرمی است.
آسمان سنگدل را چشم اشک آلود ساخت
دود آهی کز مصیبت خانه ما شد بلند
هوش مصنوعی: آسمان بی‌رحم به خاطر غم و اندوه ما، با اشک‌های فراوان پر شد؛ این اشک‌ها ناشی از درد و مصیبت‌هایی است که در خانه‌مان به وجود آمده است.
کرد شهری هر کجا دیوانه ای در دشت بود
شورشی کز بازی طفلانه ما شد بلند
هوش مصنوعی: هر جا که دیوانه‌ای در دشت بود، شورشی به راه می‌افتاد که از بازی کودکانه ما سر بلند کرده بود.
خون دل را پیش ازین می داشتند از هم دریغ
این صلا از گوشه میخانه ما شد بلند
هوش مصنوعی: قبل از این، درد دل و رنج‌هایی که تحمل می‌کردند را پنهان می‌کردند، اما حالا صدا و فریاد آن‌ها از گوشه میخانه ما بلند شده است.
خاکساری بود چون اکسیر مستور از نظر
این غبار از آستان خانه ما شد بلند
هوش مصنوعی: خاکساری که به مانند یک اکسیر پنهان است، از نظر دور مانده و این گرد و غبار باعث شده است که منزلت و جایگاه ما بیشتر دیده شود.
خودستایی نیست کار عشق، ورنه دست شمع
بهر دامنگیری پروانه ما شد بلند
هوش مصنوعی: عشق نیازی به خودستایی ندارد، وگرنه شمع برای جذب پروانه‌اش بلند نمی‌شود.
گردن آهونگاهان اینقدر رعنا نبود
از تماشای دل دیوانه ما شد بلند
هوش مصنوعی: گردن آهوان به این زیبایی نبود که به خاطر تماشای دل دیوانه ما بلند شود.
ناله جانسوز، صائب در غبار سرمه بود
این ترنم چون سپند از دانه ما شد بلند
هوش مصنوعی: ناله‌ای دلخراش در میان غبار و تیره‌گی، شبیه به ترنم سپندی است که از دانه‌اش به اوج می‌رسد.