غزل شمارهٔ ۲۵۸۰
محو شد نور خرد تا شد مرا سودا بلند
روزها کوتاه گردد چون شود شبها بلند
چشم ارباب کرم در جستجوی سایل است
ز انتظار جام باشد گردن مینا بلند
حرف سهلی پوچ مغزان را به فریاد آورد
کز نسیمی در نیستان می شود غوغا بلند
غافلان را رهنمایی می کند، از عجز نیست
در محیط عشق اگر گردید دست ما بلند
برق عالمسوز گردد تا به کشت ما رسد
بعد عمری گر شود ابری ازین دریا بلند
خشت خم خواهد شکستن شیشه افلاک را
گر به این دستور گردد جوش این صهبا بلند
کوچه ها در رود نیل آسمان پیدا شود
دست چون سازد به عزم رقص آن رعنا بلند
بر امید محمل لیلی بیابانی شدیم
گردبادی هم نشد زین دامن صحرا بلند
پایه هر کس به ارباب بصیرت روشن است
با عصا گر دست کوری گردد از بینا بلند
دل زبیتابی درین محفل به یک آتش نساخت
شد صدای این سپند شوخ از صد جا بلند
رهنوردی بر گرانباران منت مشکل است
ابر می گردد بلنگر از سر دریا بلند
عندلیبان از خجالت سر به زیر پر کشند
هر کجا صائب شود گلبانگ کلک ما بلند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
محو شد نور خرد تا شد مرا سودا بلند
روزها کوتاه گردد چون شود شبها بلند
هوش مصنوعی: نور عقل و خرد من محو شد و جاذبهای قوی در دل من شکل گرفت. در روزهای کوتاه، این احساس و خواستههایم به اوج میرسند و با فرارسیدن شبها، این حال و هوا بیشتر و بیشتر میشود.
چشم ارباب کرم در جستجوی سایل است
ز انتظار جام باشد گردن مینا بلند
هوش مصنوعی: چشم بخشنده و مهربان به دنبال درخواستکننده است و در چنین حالتی، انتظار میرود که جامی در دست مینا (دختر زیبای افسانهای) باشد که گردنش بلند است.
حرف سهلی پوچ مغزان را به فریاد آورد
کز نسیمی در نیستان می شود غوغا بلند
هوش مصنوعی: حرف ساده و بیارزش افرادی که درک سطحی دارند، از شدت هیاهو و شورش به صدا درآمد. این مانند صدایی است که از وزش نسیم در نیستان ایجاد میشود و فضای اطراف را پر از صدا میکند.
غافلان را رهنمایی می کند، از عجز نیست
در محیط عشق اگر گردید دست ما بلند
هوش مصنوعی: عاشقانی که در عشق دچار نادانی هستند، به وسیله محبت و هدایت، به سوی راه درست هدایت میشوند و اگرچه ممکن است احساس کنند که ناتواناند، اما در فضای عشق میتوانند به موفقیتهایی دست یابند.
برق عالمسوز گردد تا به کشت ما رسد
بعد عمری گر شود ابری ازین دریا بلند
هوش مصنوعی: اگر رعد و برقی به شدت و به دوردست باشد، ممکن است بعد از مدتها به زمین زراعی ما برسد، حتی اگر روزی از این دریا، ابری بگذرد.
خشت خم خواهد شکستن شیشه افلاک را
گر به این دستور گردد جوش این صهبا بلند
هوش مصنوعی: اگر این شراب بلند را به این شیوه به جوش بیاورند، خشت کج خواهد شد و شیشه آسمان را خواهد شکست.
کوچه ها در رود نیل آسمان پیدا شود
دست چون سازد به عزم رقص آن رعنا بلند
هوش مصنوعی: در این بیت، تصویر زیبایی از یک کوچه در کنار رود نیل و آسمانی که در آن نمایان است، ترسیم شده است. در دل این تصویر، احساس شوق و زیبایی رقصیدن یک دختر باوقار و بلند وجود دارد. این احساس نشانگر تمایل به حرکت و رقص به خاطر زیباییهای طبیعی و همچنین عزم و ارادهای است که در شخصیت او دیده میشود.
بر امید محمل لیلی بیابانی شدیم
گردبادی هم نشد زین دامن صحرا بلند
هوش مصنوعی: به امید رسیدن به معشوقی چون لیلی، راهی صحرا شدیم، اما در این مسیر گردبادی به همراه ما نبود و دامن صحرا هم بلند و وسیع بود.
پایه هر کس به ارباب بصیرت روشن است
با عصا گر دست کوری گردد از بینا بلند
هوش مصنوعی: هر کسی مقام و جایگاهش به آگاهی و بصیرتش بستگی دارد، حتی اگر در سختی و ناتوانی باشد، باز هم به دلیل بینایی و درک خوبش میتواند به اوج برسد.
دل زبیتابی درین محفل به یک آتش نساخت
شد صدای این سپند شوخ از صد جا بلند
هوش مصنوعی: دل در این جمع به شدت پریشان است و هیچ آتش و حرارتی نمیتواند کلافهاش کند. صدای شاد و زنده این جا از همهجا به گوش میرسد.
رهنوردی بر گرانباران منت مشکل است
ابر می گردد بلنگر از سر دریا بلند
هوش مصنوعی: سفر کردن و حرکت کردن در شرایطی که بار سنگینی را بر دوش داری، دشوار است؛ به این معنا که وقتی به نقطهای بالاتر میروی، میبینی که ابرها و چالشها هم بهصورت خطرناکی در بالای دریا و شاید در زندگیات وجود دارند.
عندلیبان از خجالت سر به زیر پر کشند
هر کجا صائب شود گلبانگ کلک ما بلند
هوش مصنوعی: پرندههای خوشصدا از شرم، به سمت زمین پرواز میکنند و هر جا که صدای قلم ما بلند شود، دیگر خبری از آنها نیست.
حاشیه ها
1395/02/03 02:05
...
بر امید محمل لیلی بیابانی شدیم