گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۷۴

از نزاکت رنگ اگر بر چهره گل بشکند
خار از بیطاقتی در چشم بلبل بشکند
نخل ماتم می دهد سامان برای خویشتن
هر که شاخی از گلستان بی تأمل بشکند
نیست از آتش عنانی در بساط نوبهار
آنقدر فرصت که دامن بر میان گل بشکند
دست شوخی چون بر آرد ز آستین آن شاخ گل
بیضه های غنچه را بر فرق بلبل بشکند
این گره کز زلف او افتاد در کار چمن
شانه باد صبا در زلف سنبل بشکند
بر نیاید با دل خودکام، صددریا شراب
این خمار از آب شمشیر تغافل بشکند
قامت خم مانع عمر سبکرفتار نیست
سیل از رفتن نمی ماند اگر پل بشکند
نیست ممکن راه یابد در گلستانش نسیم
گرچنین دل در خم آن زلف و کاکل بشکند
می شود چون تیغ کوه از ابر رحمت آبدار
هر که صائب پا به دامان توکل بشکند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از نزاکت رنگ اگر بر چهره گل بشکند
خار از بیطاقتی در چشم بلبل بشکند
هوش مصنوعی: اگر گلبرگ‌های گل به خاطر لطافت و زیبایی‌اش دچار آسیب شوند، خار به خاطر ناتوانی و ناامیدی در چشم بلبل هم می‌تواند بشکند.
نخل ماتم می دهد سامان برای خویشتن
هر که شاخی از گلستان بی تأمل بشکند
هوش مصنوعی: نخل در حال عزاداری است و برای خود ترتیب می‌دهد، هر کسی که بدون فکر به خود آسیب برساند، نتایج ناگواری را متحمل می‌شود.
نیست از آتش عنانی در بساط نوبهار
آنقدر فرصت که دامن بر میان گل بشکند
هوش مصنوعی: در روزهای بهاری، فرصتی نیست که بخواهیم به راحتی و بدون دغدغه، از زیبایی‌های طبیعت لذت ببریم. آتش اشتیاق و عشق در دل انسان‌ها وجود دارد، اما زمان کمی برای بهره‌مندی از زیبایی‌های گل‌ها و طبیعت داریم.
دست شوخی چون بر آرد ز آستین آن شاخ گل
بیضه های غنچه را بر فرق بلبل بشکند
هوش مصنوعی: وقتی که دست شوخی از آستین بیرون می‌آید، آن گل زیبا که غنچه‌هایی دارد را بر سر بلبل می‌شکند.
این گره کز زلف او افتاد در کار چمن
شانه باد صبا در زلف سنبل بشکند
هوش مصنوعی: این گره‌ای که از زلف او به وجود آمده است، در دل چمن، شانه‌ی نسیم صبحگاهی را به هم می‌زند و باعث شکستگی زلف سنبل می‌شود.
بر نیاید با دل خودکام، صددریا شراب
این خمار از آب شمشیر تغافل بشکند
هوش مصنوعی: به دشواری می‌توان با دل خودرأی و خودخواه، حتی صد دریا شراب این مستی را از آب شمشیر نادیده گرفتن، شکست.
قامت خم مانع عمر سبکرفتار نیست
سیل از رفتن نمی ماند اگر پل بشکند
هوش مصنوعی: قامت خم نمی‌تواند مانع زندگی پر شتاب و سریع باشد، همانطور که اگر پل بشکند، سیل همچنان به حرکت خود ادامه می‌دهد و توقف نمی‌کند.
نیست ممکن راه یابد در گلستانش نسیم
گرچنین دل در خم آن زلف و کاکل بشکند
هوش مصنوعی: نسیم نمی‌تواند به گلستان آن محبوب راه پیدا کند، حتی اگر دل انسان در پیچ و تاب زلف و موی او بشکند.
می شود چون تیغ کوه از ابر رحمت آبدار
هر که صائب پا به دامان توکل بشکند
هوش مصنوعی: هر کس که به دامان توکل روی آورد و اعتماد کند، مانند تیغی خواهد بود که از ابرهای رحمت بهره‌مند می‌شود و آبدار می‌گردد.