گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۶۳

ساغر پر می علاج جان محزون می‌کند
گرد پاک از چهره سیلاب جیحون می‌کند
دفتر آداب را در بزم می شیرازه نیست
دختر رز حرف در کار فلاطون می‌کند
کوه تمکین خم از جوش شراب آسوده است
دل عبث شرح ملال خود به گردون می‌کند
هرکجا آتش شود از دامن هامون بلند
دیده لیلی خیال داغ مجنون می‌کند
شعله نتواند لباس رنگ را تغییر داد
روی ما را کی می گلرنگ گلگون می‌کند؟
از غبار خط مشو ایمن که چون برگشت نقش
خاتم از دست سلیمان مور بیرون می‌کند
بنده می‌سازد دل آزاده‌ای را بی‌گناه
بی‌نیازی را به احسان هرکه ممنون می‌کند
عشق می‌سازد هوس را سینه پرشور من
جغد را ویرانه‌ام صائب همایون می‌کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساغر پر می علاج جان محزون می‌کند
گرد پاک از چهره سیلاب جیحون می‌کند
هوش مصنوعی: جام پر از شراب، درد جان دلشکسته را درمان می‌کند و گرد و غبار از صورت، مانند سیلابی که از جیحون می‌گذرد، می‌زداید.
دفتر آداب را در بزم می شیرازه نیست
دختر رز حرف در کار فلاطون می‌کند
هوش مصنوعی: در محفل خوشی و شادی، قواعد و آداب اجتماعی به هم ریخته و نامنظم است. دختر زیبایی مانند گل، درباره مسائلی عمیق و فلسفی مثل اندیشه‌های فیلسوفی بزرگ به گپ و گفت می‌پردازد.
کوه تمکین خم از جوش شراب آسوده است
دل عبث شرح ملال خود به گردون می‌کند
هوش مصنوعی: کوه به خاطر شدت شوق و هیجان ناشی از شراب، سر خود را خم کرده است و دل فردی بی‌فایده در حال بیان غم و اندوهش به آسمان است.
هرکجا آتش شود از دامن هامون بلند
دیده لیلی خیال داغ مجنون می‌کند
هوش مصنوعی: هر جا که آتش افروخته شود، دامن هامون بلند می‌شود و به خیال لیلی، داغ عشق مجنون را تداعی می‌کند.
شعله نتواند لباس رنگ را تغییر داد
روی ما را کی می گلرنگ گلگون می‌کند؟
هوش مصنوعی: شعله آتش نمی‌تواند رنگ لباس را عوض کند، پس چگونه ممکن است که روی ما را مانند گل‌های رنگارنگ زیبا کند؟
از غبار خط مشو ایمن که چون برگشت نقش
خاتم از دست سلیمان مور بیرون می‌کند
هوش مصنوعی: از غبار و گرد و غباری که دور و بر توست، احساس امنیت نکن، زیرا زمانی می‌رسد که سرنوشت و قدرتی که در دستان کسی است، می‌تواند همه چیز را تغییر دهد و حتی موجودات کوچک را از سر راه بردارد.
بنده می‌سازد دل آزاده‌ای را بی‌گناه
بی‌نیازی را به احسان هرکه ممنون می‌کند
هوش مصنوعی: انسانی بی‌گناه و آزاد را می‌سازد که نیازی به کمک ندارد و هر کس که از او قدردانی کند، به او لطف می‌نماید.
عشق می‌سازد هوس را سینه پرشور من
جغد را ویرانه‌ام صائب همایون می‌کند
هوش مصنوعی: عشق باعث شکل‌گیری آرزوها و اشتیاق در دل من می‌شود؛ همان‌طور که پرنده‌ای به نام جغد، در دل ویرانی‌ها، به من انگیزه و زیبایی می‌دهد.