غزل شمارهٔ ۲۵۵
تا خرام قامت او برد از سر هوش ما
پشت بر دیوار چون محراب ماند آغوش ما
آمدی ای عشق و آتش در صلاح ما زدی
خوب کردی، پینه ای بود این ردا بر دوش ما
جوهر ما را می لعلی نمایان می کند
می شود از باده افزون آب و رنگ هوش ما
جام ما در پرده دارد نغمه های جانگداز
دست خود کوتاه دارید از لب خاموش ما
نعره ما می کند مهر خموشی را سپند
خشت خم را در فلاخن می گذارد جوش ما
پشتبانی چون سبو داریم در دیر مغان
گو مزن دست نوازش آسمان بر دوش ما
نیستی صائب حریف داغ های سینه سوز
دست خود کوتاه دار از سینه پرجوش ما
غزل شمارهٔ ۲۵۴: گر نظربازی به بال خود کند طاوس ماغزل شمارهٔ ۲۵۶: شد چو گل از روی خندان، خرده زر رزق ما
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا خرام قامت او برد از سر هوش ما
پشت بر دیوار چون محراب ماند آغوش ما
هوش مصنوعی: وقتی او با ناز و elegance خود حرکت میکند، ما از دست درک و هوش خود خارج میشویم. آغوش ما به مانند دیواری است که به خاطر دوری از او، خالی و بیمحصول مانده است.
آمدی ای عشق و آتش در صلاح ما زدی
خوب کردی، پینه ای بود این ردا بر دوش ما
هوش مصنوعی: عشق به ما آمد و شعلۀ آتش را در مقام ما روشن کرد. این کار خوبی بود، زیرا بار سنگینی بر دوش ما بود که حالا خراشیده و ترمیم شده است.
جوهر ما را می لعلی نمایان می کند
می شود از باده افزون آب و رنگ هوش ما
هوش مصنوعی: ما را جوهر وجودیامان به مانند عقیق نشان میدهد و از این باده، کوشش و خلاقیت ما بیشتر میشود.
جام ما در پرده دارد نغمه های جانگداز
دست خود کوتاه دارید از لب خاموش ما
هوش مصنوعی: جام ما پر از نغمههای دلانگیز و دردآور است. لطفاً از نزدیک شدن به لبهای خاموش من دست بکشید.
نعره ما می کند مهر خموشی را سپند
خشت خم را در فلاخن می گذارد جوش ما
هوش مصنوعی: صدای نعرهی ما، سکوت را میشکند و مانند آتش در دل خاک، انرژی و حرارت ما را به نمایش میگذارد.
پشتبانی چون سبو داریم در دیر مغان
گو مزن دست نوازش آسمان بر دوش ما
هوش مصنوعی: ما در مکان پرستش، مانند سبویی که به ما پشتیبانی میدهد، قرار داریم. پس لطفاً به ما دست نوازش نیفکنید و بر دوشمان فشار نیاورید.
نیستی صائب حریف داغ های سینه سوز
دست خود کوتاه دار از سینه پرجوش ما
هوش مصنوعی: صائب، تو نیستی که به دردهای عمیق قلب ما نزدیک شوی. بهتر است از احساسات شدید و تپنده ما دوری کنی.

صائب