گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۵۸

خانه بر دوشی که سیر کوچه زنجیر کرد
کی به زنجیرش توان پا بسته تعمیر کرد؟
نشأه می مرگ آب زندگانی دیده است
دختر رزچون خضر صد نوجوان را پیر کرد
شعله گستاخ طرف دامن قاتل مباد!
خون گرم ما که آتشکاری شمشیر کرد
پیش ازین از تنگ صنعت عشق فارغبال بود
کوهکن در عاشقی این آب را در شیر کرد!
شکر لله صائب از فیض محبت عاقبت
آه ما را عشق شمع خلوت تأثیر کرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خانه بر دوشی که سیر کوچه زنجیر کرد
کی به زنجیرش توان پا بسته تعمیر کرد؟
هوش مصنوعی: خانه به دوش کسی است که در کوچه‌ها قدم می‌زند و زنجیرهایی به پای او بسته شده است. آیا او می‌تواند در چنین وضعیتی خانه‌اش را درست کند و آن را ترمیم کند؟
نشأه می مرگ آب زندگانی دیده است
دختر رزچون خضر صد نوجوان را پیر کرد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که چه بسا زندگی و جوانی با مرگ و فانی شدن در تضاد است. در اینجا اشاره می‌شود که جوانی و زیبایی، همانند دختر رز، به واسطه مرگ و زوال، به کهنسالی مبدل می‌شود و این نشان‌دهنده روند طبیعی زندگی است. در واقع، مرگ به نوعی به جوانی و زندگی پایان می‌دهد و این چرخه طبیعی باعث می‌شود تا جوانی به پیری تبدیل شود.
شعله گستاخ طرف دامن قاتل مباد!
خون گرم ما که آتشکاری شمشیر کرد
هوش مصنوعی: خطر را به جان نمی‌خرم و اجازه نمی‌دهم که آتش دشمن به من نزدیک شود. چرا که خون ما مانند آتش داغ و تند است که می‌تواند برای آن کس که می‌خواهد به ما آسیب بزند، خطرناک باشد.
پیش ازین از تنگ صنعت عشق فارغبال بود
کوهکن در عاشقی این آب را در شیر کرد!
هوش مصنوعی: قبل از این، چون کار و تلاش در عشق کم بود، کوهکن (کسی که سنگ می‌کَند) توانسته بود این آب را به شیر تبدیل کند و کار بزرگی انجام دهد.
شکر لله صائب از فیض محبت عاقبت
آه ما را عشق شمع خلوت تأثیر کرد
هوش مصنوعی: شکر خدا را که به خاطر محبت، در پایان دل‌تنگی ما، عشق مانند شمعی در تنهایی‌مان تأثیر گذاشت.