غزل شمارهٔ ۲۳۵۱
آنچه روی سخت من با سیلی استاد کرد
کی تواند بیستون با پنجه فرهاد کرد؟
بنده مقبل به آزادی سزاوارست، لیک
بنده شایسته را چون می توان آزاد کرد؟
ناخن دخل حسودان با سخن هرگز نکرد
آنچه در زلف تو با دل شانه شمشاد کرد
درد بر من ناگوار از پرسش احباب شد
تلخ بر من عید را رسم مبارکباد کرد
تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آن کس که یک دل شاد کرد
شست دستش را به آب زندگی معمار صنع
خضر دیوار یتیمی را اگر آباد کرد
گرچه در آب و گل من عشق آبادی نهشت
می توان زین مشت گل بتخانه ها آباد کرد
این غزل را پیش ازین هر چند انشا کرده بود
صائب از روح فغانی دیگر استمداد کرد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آنچه روی سخت من با سیلی استاد کرد
کی تواند بیستون با پنجه فرهاد کرد؟
هوش مصنوعی: آنچه که من با زحمت زیاد و با دشواری به دست آوردهام، چه کسی میتواند مانند فرهاد با توانایی خود کوه بیستون را بکند؟
بنده مقبل به آزادی سزاوارست، لیک
بنده شایسته را چون می توان آزاد کرد؟
هوش مصنوعی: بندهای که به آزادی متمایل است، لیاقت آن را دارد، اما چگونه میتوان بندهی شایستهای را آزاد کرد؟
ناخن دخل حسودان با سخن هرگز نکرد
آنچه در زلف تو با دل شانه شمشاد کرد
هوش مصنوعی: حسودان هرگز نمیتوانند با کلمات خود لطمهای به تو بزنند، در حالی که دل من با زلف تو مانند شانهای نرم، به آرامی نوازش میکند.
درد بر من ناگوار از پرسش احباب شد
تلخ بر من عید را رسم مبارکباد کرد
هوش مصنوعی: درد و رنج من از سوالات دوستان به شدت افزایش یافته است، طوری که عید برایم تلخ و بیمزه شده و به جای اینکه شاد شوم، فقط احساس ناخوشایندی دارم.
تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آن کس که یک دل شاد کرد
هوش مصنوعی: همه چیز در جهان به هم ارتباط دارد و به هم وابسته است. کسی که دل یک نفر را شاد میکند، بر کل جهان تأثیر مثبت میگذارد و سبب خوشحالی آن عالم میشود.
شست دستش را به آب زندگی معمار صنع
خضر دیوار یتیمی را اگر آباد کرد
هوش مصنوعی: دستش را در آب حیات شست و معمار خداوند، دیوار یتیمی را اگر ترمیم و آباد کرد.
گرچه در آب و گل من عشق آبادی نهشت
می توان زین مشت گل بتخانه ها آباد کرد
هوش مصنوعی: هرچند من در ظاهرم از خاک و آب ساخته شدهام، اما عشق و آرزوهای بزرگ در درونم نهفته است؛ میتوان با همین مقداری که دارم، مکانهای زیبا و دلنشینی مثل بتخانهها را آباد کرد.
این غزل را پیش ازین هر چند انشا کرده بود
صائب از روح فغانی دیگر استمداد کرد
هوش مصنوعی: این غزل را صائب قبلاً نوشته بود، اما برای بهتر شدن آن از نیروی الهام دیگری کمک گرفته است.

صائب