غزل شمارهٔ ۲۳۳۷
می خورد با دیگران مستانه بر ما بگذرد
در فرنگ این ظلم و این بیداد حاشا بگذرد!
در دل هر نقطه خالش سواد اعظمی است
کیست بر مجموعه حسنش سراپا بگذرد؟
آب می پیچد زحیرانی به دست و پای سرو
از گلستانی که آن شمشاد بالا بگذرد
وحشیان را دست و تیغش چشم قربانی کند
چون به عزم صید بر دامان صحرا بگذرد
سنبل و ریحان توان از دود آهش دسته بست
در دل هر کس که آن زلف چلیپا بگذرد
سرو بالایی که من زنجیری اویم چو آب
الامان خیزد ز رفتارش به هر جا بگذرد
لیلی از اندیشه مجنون به خود لرزد چوبید
گر نسیمی تند بر دامان صحرا بگذرد
تا قیامت بوی خون آید زدیوار و درش
کوچه ای کز وی دل صد پاره ما بگذرد
می تواند کرد سیر سینه پر داغ من
هر که از دریای آتش بی محابا بگذرد
شور صدزنجیر فیل مست می آید به گوش
هر کجا مجنون ما زنجیر در پا بگذرد
کوه و صحرا در سفر بر یکدگر سبقت کنند
گر نسیم شوق او بر کوه و صحرا بگذرد
می شود از عقل و هوش و دین و دانش پاکباز
هر که را از پیش چشم آن پاک سیما بگذرد
باعث رقت شود آزار ما نازکدلان
سنگ با چشم پر آب از شیشه ما بگذرد
نشأه می با جوانی آب یک سرچشمه است
از جوانی بگذرد هر کس زصهبا بگذرد
در خراباتی که آید سینه گرمم به جوش
از سرخم جوش می یک نیزه بالا بگذرد
ترک فانی بهر باقی در شمار زهد نیست
اوست زاهد کز سر دنیا و عقبی بگذرد
نقش پای رفتگان آیینه دار عبرت است
وای بر آن کس که غافل زین تماشا بگذرد
کشتی غافل خطرها دارد از موج سراب
تر نگردد پای عارف گر زدریا بگذرد
چون تواند دیده صائب گذشت از روی خوب؟
از سر خورشید نتوانست عیسی بگذرد
غزل شمارهٔ ۲۳۳۶: چشم برق از اشتیاق خرمن من می پردغزل شمارهٔ ۲۳۳۸: بر جهان هر کس که از روی تأمل بگذرد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
می خورد با دیگران مستانه بر ما بگذرد
در فرنگ این ظلم و این بیداد حاشا بگذرد!
هوش مصنوعی: مینوشند و خوش میگذرانند در حالی که ما در فشار و ستم زندگی میکنیم. اما در خارج از کشور، کسی به حال ما توجه نمیکند و گویا این ظلم و بیعدالتی برایشان مهم نیست.
در دل هر نقطه خالش سواد اعظمی است
کیست بر مجموعه حسنش سراپا بگذرد؟
هوش مصنوعی: درون هر نقطهای از خطی که بر صورت اوست، دنیایی از زیبایی نهفته است. چه کسی میتواند تمام زیباییهای او را به یکباره درک کند؟
آب می پیچد زحیرانی به دست و پای سرو
از گلستانی که آن شمشاد بالا بگذرد
هوش مصنوعی: آب به طور حیرتانگیزی در کنار دست و پای سرو میپیچد، در باغی که در آن شمشادها از ارتفاع میگذرند.
وحشیان را دست و تیغش چشم قربانی کند
چون به عزم صید بر دامان صحرا بگذرد
هوش مصنوعی: وحشیان با دستان و تیغ خود، قربانیان را مینگرند، هنگامی که برای شکار به دامن صحرا میروند.
سنبل و ریحان توان از دود آهش دسته بست
در دل هر کس که آن زلف چلیپا بگذرد
هوش مصنوعی: سنبل و ریحان با عطر خود، دل هر کسی را تحت تأثیر قرار میدهد و کسی که آن موهای زیبا و تابدار را ببیند، نمیتواند از شدت عشق و دلتنگی غافل شود.
سرو بالایی که من زنجیری اویم چو آب
الامان خیزد ز رفتارش به هر جا بگذرد
هوش مصنوعی: سرو بلندی که من به او وابستهام، مانند آبی که از رفتار او به سرعت جاری میشود، در هر جا که برود، تأثیر خود را میگذارد.
لیلی از اندیشه مجنون به خود لرزد چوبید
گر نسیمی تند بر دامان صحرا بگذرد
هوش مصنوعی: لیلی وقتی به یاد مجنون میافتد میلرزد، مانند اینکه اگر بادی تند به دامن صحرا بوزد.
تا قیامت بوی خون آید زدیوار و درش
کوچه ای کز وی دل صد پاره ما بگذرد
هوش مصنوعی: تا همیشه بوی خون از دیوارها و در این کوچهای که دل ما با حالتی حزین از آن عبور میکند، احساس خواهد شد.
می تواند کرد سیر سینه پر داغ من
هر که از دریای آتش بی محابا بگذرد
هوش مصنوعی: هر کسی که بدون ترس از سختیها و مشکلات، از دل آتشین و دردناک من عبور کند، میتواند بر احساسات عمیق و جریحهدار من تسلط یابد.
شور صدزنجیر فیل مست می آید به گوش
هر کجا مجنون ما زنجیر در پا بگذرد
هوش مصنوعی: صدای زنجیر فیل سرمست، به هر جا که مجنون ما قدم بگذارد، شنیده میشود.
کوه و صحرا در سفر بر یکدگر سبقت کنند
گر نسیم شوق او بر کوه و صحرا بگذرد
هوش مصنوعی: کوه و دشت در سفر به یکدیگر پیشی میگیرند اگر نسیم عشق او بر آنها بوزد.
می شود از عقل و هوش و دین و دانش پاکباز
هر که را از پیش چشم آن پاک سیما بگذرد
هوش مصنوعی: هر کس که از حضور آن فرد خوشچهره و آرامشبخش بگذرد، حتی اگر با عقل و هوش و دین و دانش خود آراسته باشد، به نوعی باخت را تجربه میکند.
باعث رقت شود آزار ما نازکدلان
سنگ با چشم پر آب از شیشه ما بگذرد
هوش مصنوعی: آزار و شکنجه ما را باعث بیتابی نازکدلان میشود؛ اما سنگدلان با چشمانی پر از اشک، از کنار ما به سادگی عبور میکنند.
نشأه می با جوانی آب یک سرچشمه است
از جوانی بگذرد هر کس زصهبا بگذرد
هوش مصنوعی: شراب جوانی و لذت زندگی از یک منبع به وجود میآیند و هر کس که از آن لذتها و طراوتهای جوانی گذر کند، چیزی ارزشمند را از دست داده است.
در خراباتی که آید سینه گرمم به جوش
از سرخم جوش می یک نیزه بالا بگذرد
هوش مصنوعی: در میخانهای که هستم، گرمای سینهام به شدت بالا میرود و از جام می، خمی که دارم، به قدری شوق و ذوق دارم که حتی یک نیزه هم قادر است از آن عبور کند.
ترک فانی بهر باقی در شمار زهد نیست
اوست زاهد کز سر دنیا و عقبی بگذرد
هوش مصنوعی: ترک دنیا برای رسیدن به آخرت در زمره زهد قرار نمیگیرد. کسی زاهد واقعی است که از دنیای مادی و متعلقات آن به آسانی عبور کند و تنها به فکر آخرت باشد.
نقش پای رفتگان آیینه دار عبرت است
وای بر آن کس که غافل زین تماشا بگذرد
هوش مصنوعی: نقشهایی که از انسانهای رفته بر زمین باقی مانده، زنگ خطر و نشانهای برای عبرت گرفتن هستند. وای بر کسی که بدون توجه به این نشانهها و عبرتها از کنارشان بگذرد.
کشتی غافل خطرها دارد از موج سراب
تر نگردد پای عارف گر زدریا بگذرد
هوش مصنوعی: کشتی بیاحتیاط با خطرات زیادی مواجه است و عارف حقیقی هرگز در دام توهمات گرفتار نمیشود، حتی اگر از دریا عبور کند.
چون تواند دیده صائب گذشت از روی خوب؟
از سر خورشید نتوانست عیسی بگذرد
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است چشم صائب از چهره زیبا عبور کند؟ عیسی نیز نتوانسته است از نور خورشید بگذرد.
حاشیه ها
1400/01/31 13:03
نجوا فرهادزاده
صائب یکی از کم نظیرترین شعرای این کشوره واقعا زیبا سروده چقدر خوشحالم که فارسی زبانم و میتونم به اندازهی خودم درکی از سروده هاش داشته باشم.