گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۳۱

از فسون عالم اسباب خوابم می‌برد
پیش پای یک جهان سیلاب خوابم می‌برد
سبزه خوابیده را بیدار سازد آب و من
چون شوم مست از شراب ناب خوابم می‌برد
از سرم تا نگذرد می کم نگردد رعشه‌ام
همچو ماهی در میان آب خوابم می‌برد
در مقام فیض غفلت زور می‌آرد به من
بیشتر در گوشه محراب خوابم می‌برد
نیست غیر از گوشه عزلت مرا جایی قرار
در صدف چون گوهر سیراب خوابم می‌برد؟
من که چون جوهر به روی تیغ دارم پیچ و تاب
کی به روی سبزه سیراب خوابم می‌برد
پیش ازین بر روی خاک تیره آرامم نبود
این زمان بر بستر سنجاب خوابم می‌برد
غفلت من از شتاب زندگی خواهد فزود
رفته‌رفته زین صدای آب خوابم می‌برد
اضطراب راهرو را قرب منزل کم کند
در کنار خنجر قصاب خوابم می‌برد
در حریم وصل حیرت می‌کند غافل مرا
در چمن چون نرگس شاداب خوابم می‌برد
چون کباب در نمک خوابیده شور من به جاست
گاه‌گاهی گر شب مهتاب خوابم می‌برد
دارد از لغزش مرا صائب گرانی بی‌نصیب
در کف آیینه چون سیماب خوابم می‌برد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از فسون عالم اسباب خوابم می‌برد
پیش پای یک جهان سیلاب خوابم می‌برد
هوش مصنوعی: عوامل و چالش‌های زندگی مرا به خواب می‌برد و در برابر عظمت یک جهان پر از احساس و خیال، خود را گم می‌کنم.
سبزه خوابیده را بیدار سازد آب و من
چون شوم مست از شراب ناب خوابم می‌برد
هوش مصنوعی: آب می‌تواند سبزه‌ای که خوابیده را بیدار کند، ولی من مانند آن سبزه، وقتی از شراب ناب مست می‌شوم، خوابم می‌برد.
از سرم تا نگذرد می کم نگردد رعشه‌ام
همچو ماهی در میان آب خوابم می‌برد
هوش مصنوعی: تا زمانی که اضطراب و نگرانی از ذهنم نرود، لرزشی که دارم مانند ماهی در آب باعث خوابم می‌شود.
در مقام فیض غفلت زور می‌آرد به من
بیشتر در گوشه محراب خوابم می‌برد
هوش مصنوعی: در جایگاه دریافت نعمت، غفلت به من فشار می‌آورد و در گوشه‌ی نمازگاه، خوابم می‌کند.
نیست غیر از گوشه عزلت مرا جایی قرار
در صدف چون گوهر سیراب خوابم می‌برد؟
هوش مصنوعی: جای دیگری جز گوشه solitude برای من وجود ندارد. در درون صدفی مانند گوهر، خواب آرامی مرا می‌برد.
من که چون جوهر به روی تیغ دارم پیچ و تاب
کی به روی سبزه سیراب خوابم می‌برد
هوش مصنوعی: من مانند مایعی هستم که بر روی تیغ قرار گرفته و نوسان می‌کنم؛ بنابراین چگونه می‌توانم بر روی سبزه‌های سرسبز خوابم ببرد؟
پیش ازین بر روی خاک تیره آرامم نبود
این زمان بر بستر سنجاب خوابم می‌برد
هوش مصنوعی: قبل از این، هیچ آرامشی بر روی زمین تاریک نداشتم، اما اینک خوابم می‌برد در بستر سنجاب.
غفلت من از شتاب زندگی خواهد فزود
رفته‌رفته زین صدای آب خوابم می‌برد
هوش مصنوعی: غفلت من از سرعت زندگی باعث می‌شود که هر روز بیشتر به خواب بروم و صدای آب مرا به عالم خواب می‌برد.
اضطراب راهرو را قرب منزل کم کند
در کنار خنجر قصاب خوابم می‌برد
هوش مصنوعی: اضطراب در راهرو باعث می‌شود که به خانه نزدیک‌تر شوم، اما در کنار چاقوی قصاب، خوابم می‌برد.
در حریم وصل حیرت می‌کند غافل مرا
در چمن چون نرگس شاداب خوابم می‌برد
هوش مصنوعی: در فضای وصال، غفلت مرا به حیرت می‌برد و در مثل نرگس شاداب، خوابم می‌گیرد.
چون کباب در نمک خوابیده شور من به جاست
گاه‌گاهی گر شب مهتاب خوابم می‌برد
هوش مصنوعی: من همچون کبابی که در نمک خوابیده‌ام، شور و شوق من همیشه وجود دارد. گهگاهی در شب‌های مهتاب، خواب مرا در بر می‌گیرد.
دارد از لغزش مرا صائب گرانی بی‌نصیب
در کف آیینه چون سیماب خوابم می‌برد
هوش مصنوعی: از خطاهایم، صائب، این بار سنگینی به من می‌دهد که بی‌نصیبم می‌کند. مانند سیمابی که در آینه به خواب می‌رود، خوابم می‌برد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۳ به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1392/03/27 12:05
یونس

شعر ضعیفی است. از صائب بعید بود . همچون جوانهائی که تازه شروع به سرودن کرده اند ، سروده بود .

1392/03/27 13:05
امین کیخا

سیل به فارسی هین می شود و به لری هم لغت لافوlafaw را داریم که از لاف بعلاوه او یا اب است

1392/03/27 14:05
مینا

برای رعشه لرزش لرزه ویا حتی جنبش مناسب است

1392/03/27 14:05
مینا

به جای غفلت میشود گفت فراموشی

1392/03/27 14:05
مینا

و به جای فیض لبریز شدن ،ریزش ،دهش ، سزشاری و آشکار گشتن راز

1395/04/04 10:07
طاها فراستی

بسیار زیبا و از جمله شعرهایی که هرکس با هر اندوخته ی ادبی و عرفانی بهره ای متناسب با اندوخته ی خود می برد

1399/05/10 23:08
کاوه

سلام و ادب
به نظرم علامت سوال، می بایست روی مصراع دوم بیت ششم باشد که بر نظیر آن در بیت ششم درج شده.

1399/05/10 23:08
کاوه

تصحیح می کنم:
علامت سوال مربوط به بیت ششم است؛ نه پنجم!

1399/08/07 13:11
نیشابور

رعشه کاملا صحیح و به جاست و نمیشود لرزه یا جنبش را قرار داد زیرا رعشه بر اثر مصرف مشروبات به وجود می آید و مفهومی در پزشکی را میرساند .
اگر به جای غفلت فراموشی را قرار دهیم وزن به هم میخورد
و در مصراع آخر مفهوم همچسبی و دگر چسبی در فیزیک را میشود فهمید
شعر زیرکانه و حساب شده ای است