غزل شمارهٔ ۲۳۲۵
از حریم ما سخن چین چون سخن بیرون برد؟
باد نتوانست نکهت زین چمن بیرون برد
شمع را خاکستر پروانه اینجا سرمه داد
کیست راز عشق را از انجمن بیرون برد؟
در به روی طوطیان آیینه از زنگار بست
این سزای آن که از خلوت سخن بیرون برد
پرتو لعل لب او گر نیفروزد چراغ
راه نتواند تبسم زان دهن بیرون برد
دولت تردامنان پا در رکاب نیستی است
زود شبنم رخت هستی از چمن بیرون برد
شمع تر کرد از عرق پیراهن فانوس را
کیست تا پروانه را از انجمن بیرون برد؟
سرمه خط خامشی گرد لب ساغر کشید
تا مباد از مجلس مستان سخن بیرون برد
هر که می خواهد شود فکر جهانگردش غریب
به که چون صائب گرانی از وطن بیرون برد
غزل شمارهٔ ۲۳۲۴: رخت هستی زین جهان مختصر خواهیم بردغزل شمارهٔ ۲۳۲۶: آب شد دل تا به آن شیرین شمایل راه برد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از حریم ما سخن چین چون سخن بیرون برد؟
باد نتوانست نکهت زین چمن بیرون برد
هوش مصنوعی: سخنچینی از درون ما چه طور میتواند صحبتهای ما را به بیرون ببرد؟ باد هم نتوانست عطر این گلزار را جا به جا کند.
شمع را خاکستر پروانه اینجا سرمه داد
کیست راز عشق را از انجمن بیرون برد؟
هوش مصنوعی: شمعی که سوخته و خاکستر شده، به پروانهای که بر آن میچرخیده، زیبایی خاصی بخشیده است. حالا سوال اینجاست که چه کسی راز عشق را از جمع بیرون آورده و افشا کرده است؟
در به روی طوطیان آیینه از زنگار بست
این سزای آن که از خلوت سخن بیرون برد
هوش مصنوعی: در این بیت، به نوعی از عواقب کارهایی که فرد انجام میدهد اشاره میشود. گفته شده که وقتی کسی اسرار و سخنان صمیمی را فاش میکند، در نتیجه درهای فهم و درک او بسته میشود. در واقع، وقتی ارتباط و خودمراقبتی را نادیده بگیریم، نتایج این کار میتواند به ضرر ما باشد و منجر به دور شدن دیگران از ما شود.
پرتو لعل لب او گر نیفروزد چراغ
راه نتواند تبسم زان دهن بیرون برد
هوش مصنوعی: اگر لبان او با رنگی چون لعل بدرخشند و نور افشانی نکنند، هیچ چراغی نمیتواند شادابی و لبخند آن دهن را نمایان کند.
دولت تردامنان پا در رکاب نیستی است
زود شبنم رخت هستی از چمن بیرون برد
هوش مصنوعی: خوشبختی کسانی که امید به آن دارند همیشه در دسترس نیست. پس بهتر است زودتر از زیباییهای تو به دور شوم و از زندگی لذت ببرم.
شمع تر کرد از عرق پیراهن فانوس را
کیست تا پروانه را از انجمن بیرون برد؟
هوش مصنوعی: کیست که با قطرههای عرق پیراهن، شمع را تر کرد و پروانه را از دور همی بیرون ببرد؟
سرمه خط خامشی گرد لب ساغر کشید
تا مباد از مجلس مستان سخن بیرون برد
هوش مصنوعی: به لب ساغر خطی گویای سکوت کشیدند تا مبادا از مجلس شاداب و سرمست، حرفی بیرون رود.
هر که می خواهد شود فکر جهانگردش غریب
به که چون صائب گرانی از وطن بیرون برد
هوش مصنوعی: هر کسی که میخواهد جهانگردی کند، بهتر است از سفر به دور از وطن خود اجتناب کند، زیرا مانند صائب، وابستگی به زادگاه و وطن چیز ارزشمندی است.