گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۱۰

شد زسر گردانی من بس که حیران گردباد
کرد گردش را فرامش در بیابان گردباد
چون ندارد ریشه در صحرای امکان گردباد
می برد آوارگی زود از بیابان گردباد
ریشه در خاک تعلق نیست اهل شوق را
می رود بیرون ز دنیا پایکوبان گردباد
نیست با تن جان وحشت دیده را دلبستگی
می فشاند گرد هستی از خود آسان گردباد
خار خار شوق دارد جنگ با آسودگی
تا نفس دارد نیاساید زجولان گردباد
بر نیاید تخم امید من مجنون ز خاک
گرچه شد از گریه ام سرو خرامان گردباد
خار خار شوق در دل کار بال و پر کند
طی به یک پا می کند چندین بیابان گردباد
تیره بختی می کند کوته زبان لاف را
در دل شبها نمی باشد نمایان گردباد
دولت سر در هوایان را نمی باشد دوام
می شود در جلوه ای از دیده پنهان گردباد
تنگنای شهر زندان است بر سر گشتگان
راست می سازد نفس را در بیابان گردباد
از ره صحرانوردان تا توان برچید خار
نیست ممکن پای خود پیچد به دامان گردباد
چشم خونبارم چنین در گریه گر طوفان کند
می شود فواره خون در بیابان گردباد
می کند زخم زبان شوریدگان را گرمتر
خار و خس را بال و پر سازد زجولان گردباد
از جنون دوری من بس که دارد پیچ و تاب
برنمی آرد سر لاف از گریبان گردباد
چون به جولان گرم گردد شوق آتش پای من
می شود انگشت زنهار بیابان گردباد
گر زمد آه من در دل ندارد خارها
از چه می باشد غبارآلود و پیچان گردباد؟
من به سر طی می کنم صائب ره باریک تیغ
گربه یک پا می کند قطع بیابان گردباد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد زسر گردانی من بس که حیران گردباد
کرد گردش را فرامش در بیابان گردباد
هوش مصنوعی: از شدت سردرگمی و بی‌نظمی من، طوری به هم ریخته‌ام که مانند گردبادی در بیابان، به چرخش درآمده‌ام و به فراموشی سپرده شده‌ام.
چون ندارد ریشه در صحرای امکان گردباد
می برد آوارگی زود از بیابان گردباد
هوش مصنوعی: به‌دلیل نداشتن پایه و اساس در دنیای ممکنات، گردباد به‌سرعت آوارگی و سرگردانی را از بیابان می‌برد.
ریشه در خاک تعلق نیست اهل شوق را
می رود بیرون ز دنیا پایکوبان گردباد
هوش مصنوعی: افراد عاشق و شیدا هیچ وابستگی به دنیای خاکی ندارند و مانند گردبادی که می‌رقصد، از این دنیا خارج می‌شوند.
نیست با تن جان وحشت دیده را دلبستگی
می فشاند گرد هستی از خود آسان گردباد
هوش مصنوعی: وجود جان، در تن بی‌جان حس ترس و وحشت را به وجود می‌آورد. این حس به مانند گردبادی است که به راحتی از چیزهای مادی و دنیوی جدا می‌شود و انسان را از وابستگی‌های دنیایی می‌رهاند.
خار خار شوق دارد جنگ با آسودگی
تا نفس دارد نیاساید زجولان گردباد
هوش مصنوعی: شوق و هیجان همیشه به جنگیدن ادامه می‌دهد و تا زمانی که نفس دارد، از چالش‌ها و سختی‌ها دست نخواهد کشید.
بر نیاید تخم امید من مجنون ز خاک
گرچه شد از گریه ام سرو خرامان گردباد
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر بیان می‌کند که هرچند از عمق احساسات و غم‌هایش، آرزوها و امیدهایش نمی‌تواند از زمین جوانه بزند و رشد کند، اما در عوض، این احساسات باعث به وجود آمدن حالتی متجلی و باوقار مانند سرو در او شده است که از شدت اشک، مانند گردبادی به حرکت درآمده است.
خار خار شوق در دل کار بال و پر کند
طی به یک پا می کند چندین بیابان گردباد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اشتیاق و شور در دل مانند خاری است که حرکتی را در زندگی ایجاد می‌کند. حتی اگر انسان محدود به یک پا باشد، باز هم می‌تواند با شجاعت و اراده بر مشکلات غلبه کند و مسیرهای سخت را طی کند. این نشان‌دهنده قدرت و توانایی در مواجهه با چالش‌هاست.
تیره بختی می کند کوته زبان لاف را
در دل شبها نمی باشد نمایان گردباد
هوش مصنوعی: نقصان در شانس و بخت باعث می‌شود که کسی که در کلامش به غرور و خودبزرگ‌بینی می‌پردازد، در سکوت شب نتواند خود را نشان دهد و تنها در خفا بماند.
دولت سر در هوایان را نمی باشد دوام
می شود در جلوه ای از دیده پنهان گردباد
هوش مصنوعی: خوشبختی و آسایش کسانی که در اوج قرار دارند، دائمی نیست و به زودی از نظرها پنهان می‌شود، مانند طوفانی که ناگهان می‌آید.
تنگنای شهر زندان است بر سر گشتگان
راست می سازد نفس را در بیابان گردباد
هوش مصنوعی: شهر به گونه‌ای تنگ و بسته است که برای کسانی که گرفتار آن هستند، مانند زندان می‌باشد. در این شرایط، تنها نفس آنها در بیابان آزاد است و مانند گردبادی در حرکت است.
از ره صحرانوردان تا توان برچید خار
نیست ممکن پای خود پیچد به دامان گردباد
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد در مسیر سخت و پرچالش حرکت کند، نباید توقع داشته باشد که در میانه راه به obstacles و موانع برخورد نکند. در واقع، فرد باید انتظار مشکلات را داشته باشد و آمادگی مواجهه با آنها را داشته باشد. در این مسیر، هرچند دشواری‌ها وجود دارند، اما ادامه دادن و پایدار بودن در برابر چالش‌ها اهمیت دارد.
چشم خونبارم چنین در گریه گر طوفان کند
می شود فواره خون در بیابان گردباد
هوش مصنوعی: چشمان پر اشکم به قدری از غم و اندوه پر شده که اگر طوفانی بیفتد، مثل فواره‌ای از خون در بیابان به وجود می‌آید.
می کند زخم زبان شوریدگان را گرمتر
خار و خس را بال و پر سازد زجولان گردباد
هوش مصنوعی: زخم زبان افرادی که دچار شور و احساسات شدید هستند، را شدیدتر و دردناک‌تر می‌کند. همچنین، خار و خس را به پر و بالی تبدیل می‌کند که در پی طوفان و گردباد، برمی‌خیزند.
از جنون دوری من بس که دارد پیچ و تاب
برنمی آرد سر لاف از گریبان گردباد
هوش مصنوعی: دوری من از حالت جنون‌آمیز به حدی است که حتی طوفان‌ها هم نمی‌توانند سر خود را از گریبانشان بیرون بیاورند و در مقابل، من هیچ‌گونه ادعایی نمی‌کنم.
چون به جولان گرم گردد شوق آتش پای من
می شود انگشت زنهار بیابان گردباد
هوش مصنوعی: زمانی که شوق و هیجان به اوج برسد، احساساتي درون من داغ می‌شود و به نوعی خود را در دل طبیعت و در میان طوفان‌هایی که در بیابان می‌وزد، احساس می‌کنم.
گر زمد آه من در دل ندارد خارها
از چه می باشد غبارآلود و پیچان گردباد؟
هوش مصنوعی: اگر دل من از غم و اندوه پر است، پس چرا خارها و خاشاک‌ها این‌قدر آشفته و متلاطم هستند؟
من به سر طی می کنم صائب ره باریک تیغ
گربه یک پا می کند قطع بیابان گردباد
هوش مصنوعی: من در مسیری باریک پیش می‌روم و خطرها را به جان می‌خرم، درست مانند گربه‌ای که روی یک پا ایستاده و در میانه طوفان با دقت قدم می‌زند.