غزل شمارهٔ ۲۳۰۵
مستمع را کام ناگردیده از دشنام تلخ
می کند گوینده را دشنام اول کام تلخ
قرب نیکان را نمی باشد سرایت در بدان
کز شکر شیرین نگردد چون بود بادام تلخ
نیست پروا دیده عشاق را از اشک شور
تلخی صهبا نمی سازد دهان جام تلخ
دل به رنگ خویش برمی آورد ایام را
صبح غربت بر غریبان می شود چون شام تلخ
حرف تلخ آن لب میگون به خاطر بار نیست
هست شیرین تر، بود چون باده گلفام تلخ
گرچه نوش و نیش این عالم به هم آمیخته است
روزگار ماست از آغاز تا انجام تلخ
بستر بیگانه می ریزد نمک در چشم خواب
می شود عیش دل رم کرده، از آرام تلخ
جلوه شکر کند در کام، زهر عادتی
نیست ناکامی به کام عاشق ناکام تلخ
در کمین فرصت از دل چشم آسایش مدار
خواب شد از شوق صیادی به چشم دام تلخ
فارغ از ابرام باشد هر که بخشد بی سؤال
بر خسیسان عیش سازد سایل از ابرام تلخ
طفل را از میوه نارس نمی باشد شکیب
هست دایم کام خلق از آرزوی خام تلخ
بوسه ها در چاشنی دارد، مباش ای دل غمین
گر به قاصد آن شکر لب می دهد پیغام تلخ
پند ناصح چند ریزد خار در پیراهنم؟
کرد بر من خواب را این مرغ بی هنگام تلخ
کار من سهل است ای بی رحم بر خود رحم کن
چند سازی کام شیرین خود از دشنام تلخ؟
در دهان تنگ از غیرت زبان چرب تو
کرد شکر خواب را در قند بر بادام تلخ؟
گر ندارد ماتم ایمان این دلمردگان
از چه دارد جامه خود کعبه اسلام تلخ؟
تا توان از شربت دینار شیرین ساختن
از جواب تلخ سایل را مگردان کام تلخ
هر قدر شیرین بود شهد گلوسوز حیات
می شود صائب ز یاد مرگ خون آشام تلخ
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مستمع را کام ناگردیده از دشنام تلخ
می کند گوینده را دشنام اول کام تلخ
هوش مصنوعی: گوینده با بدگویی، موجب نارضایتی و دلخوری شنونده میشود و در واقع این بدگویی، نخستین آسیب را به خود گوینده رسانده و باعث خوشایند نشدن شنونده میگردد.
قرب نیکان را نمی باشد سرایت در بدان
کز شکر شیرین نگردد چون بود بادام تلخ
هوش مصنوعی: نیکان و افراد خوب، بر روی افراد بد تأثیر نمیگذارند، همانطور که شکر نمیتواند بادام تلخ را شیرین کند.
نیست پروا دیده عشاق را از اشک شور
تلخی صهبا نمی سازد دهان جام تلخ
هوش مصنوعی: عاشقان هیچ نگرانی از اشک هایشان ندارند، چرا که این اشک ها باعث نمیشود طعم تلخ شراب در دهانشان شیرین شود.
دل به رنگ خویش برمی آورد ایام را
صبح غربت بر غریبان می شود چون شام تلخ
هوش مصنوعی: دل انسان به تناسب حال و روز خودش، ایام و اوضاع را میسنجد. صبحی که برای غریبان فرا میرسد، مانند شب تلخی است که بر آنها سایه میافکند.
حرف تلخ آن لب میگون به خاطر بار نیست
هست شیرین تر، بود چون باده گلفام تلخ
هوش مصنوعی: حرفی که از لبان زیبا بیان میشود، اگرچه تلخ به نظر میرسد، به خاطر جذابیتش شیرینتر از آن است. مانند شراب تلخی که از گلی خوشبو به دست میآید.
گرچه نوش و نیش این عالم به هم آمیخته است
روزگار ماست از آغاز تا انجام تلخ
هوش مصنوعی: این دنیا پر از شادی و غم است و زندگی ما از ابتدا تا انتها تلخ و دشوار بوده است.
بستر بیگانه می ریزد نمک در چشم خواب
می شود عیش دل رم کرده، از آرام تلخ
هوش مصنوعی: دنیای بیگانه، درد و رنجی را به همراه دارد که باعث میشود خواب آرامی به انسان ندهد و لذتها و شادیهای دل را تحت تأثیر قرار دهد، به طوری که تلخی در زندگی حس میشود.
جلوه شکر کند در کام، زهر عادتی
نیست ناکامی به کام عاشق ناکام تلخ
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده است که اگر فردی عاشق باشد، هرچند در مسیر عشق با تلخیها و ناکامیها مواجه شود، اما این تلخیها به دلیل عشق او بیمقدار و بیاهمیت است. حالتی از شیرینی و زیبایی در عشق وجود دارد که حتی در زاویههای تلخ زندگی هم احساس میشود و این تلخیها مانند زهر نمیتوانند عشق را کمرنگ کنند. در واقع، عشق واقعی میتواند دشواریها را قابل تحمل کند و جلوههای شیرین آن فوقالعاده است.
در کمین فرصت از دل چشم آسایش مدار
خواب شد از شوق صیادی به چشم دام تلخ
هوش مصنوعی: به انتظار فرصتی مناسب باش و در دل خود آرامش نداشته باش، زیرا اشتیاقی شدید به شکار در دل چشمانت وجود دارد که تو را به سوی دامهای تلخی میکشاند.
فارغ از ابرام باشد هر که بخشد بی سؤال
بر خسیسان عیش سازد سایل از ابرام تلخ
هوش مصنوعی: هر کسی که بدون سؤال و محتاجی، به دیگران کمک کند و از ثروت و نعمت خود ببخشد، از قید و بندهای سخت و تلخ رهایی مییابد. او به معنای واقعی عیش و زندگی خوب را تجربه میکند.
طفل را از میوه نارس نمی باشد شکیب
هست دایم کام خلق از آرزوی خام تلخ
هوش مصنوعی: کودک نمیتواند از میوه نارس صبر کند و این نشان میدهد که همیشه خواستههای بشر از آرزوهای بیفایده تلخی به همراه دارد.
بوسه ها در چاشنی دارد، مباش ای دل غمین
گر به قاصد آن شکر لب می دهد پیغام تلخ
هوش مصنوعی: دل غمگین نکن، زیرا بوسهها طعم شیرین دارند. اگر به کسی که لبهایش شیرین است، پیغام تلخی میفرستی، بهتر است از این کار پرهیز کنی.
پند ناصح چند ریزد خار در پیراهنم؟
کرد بر من خواب را این مرغ بی هنگام تلخ
هوش مصنوعی: چندین نصیحت از دلسوزان به من برسد، وقتی که درد و رنج در وجودم مثل خار در لباسش فرو رفته است؟ این پرندهای که به موقع نمیخواند، خواب را بر من تلخ کرده است.
کار من سهل است ای بی رحم بر خود رحم کن
چند سازی کام شیرین خود از دشنام تلخ؟
هوش مصنوعی: کار من آسان است، ای بیرحم! بر خود رحم کن. چرا به تلخی دشنامها، شیرینی زندگیات را خراب میکنی؟
در دهان تنگ از غیرت زبان چرب تو
کرد شکر خواب را در قند بر بادام تلخ؟
هوش مصنوعی: در زبان تنگ و بسته، غیرت باعث شده که شیرینی کلمات تو، خواب را مانند قند در کنار بادام تلخ، شیرین کند.
گر ندارد ماتم ایمان این دلمردگان
از چه دارد جامه خود کعبه اسلام تلخ؟
هوش مصنوعی: اگر ایمان این دل مردگان غم و اندوهی ندارد، پس چرا لباس خود را به کعبه اسلام تلخ میآرایند؟
تا توان از شربت دینار شیرین ساختن
از جواب تلخ سایل را مگردان کام تلخ
هوش مصنوعی: تا زمانی که میتوانی از مال دنیا لذت ببری و به دیگران خوب پاسخ بدهی، نباید باعث ناامیدی و تلخی در دل دیگران شوی.
هر قدر شیرین بود شهد گلوسوز حیات
می شود صائب ز یاد مرگ خون آشام تلخ
هوش مصنوعی: هر چقدر هم که زندگی شیرین و پر از لذت باشد، باز هم به یاد مرگ، تلخ و دردناک میشود.
حاشیه ها
1397/01/08 15:04
راضیه
مصراع اول بیت ماقبل آخر اینگونه صحیح است : چون توان از شربت دینار شیرین ساختن ...