غزل شمارهٔ ۲۳۰۴
دردمندی کرد بر من شربت دیدار تلخ
قند باشد در دهان مردم بیمار تلخ
می کشد از لطف عاشق تلخی زهر عتاب
باده شیرین بود در مشرب خمار تلخ
تلختر باشد رهین منت سوزن شدن
بر تهی پایان بود هر چند زخم خار تلخ
کام هر کس را که از اقبال شیرین کرد چرخ
چشم تا بر هم زنی می سازد از ادبار تلخ
شش جهت شان عسل شد گرچه از زنبور من
شد ز حرف تلخ گوشم چون دهان مار تلخ
نیست بر کوتاه بینان وضع دنیا ناگوار
باشد این خواب پریشان بر اولوالابصار تلخ
می خورد ابروی او در وسمه خون خویش را
زنگ باشد بر دل شمشیر جوهردار تیغ
نیشکر بعد از شکستن می شود شاخ نبات
از شکست خلق روی خود مکن زنهار تلخ
می کند بر دیده قانع به شکرخواب امن
سایه بال هما را سایه دیوار تلخ
تا زبان خامه صائب سخن پرداز شد
طوطیان را حرف شیرین گشت در منقار تلخ
غزل شمارهٔ ۲۳۰۳: ای خدنگ آه کوتاهی مکن در کین چرخغزل شمارهٔ ۲۳۰۵: مستمع را کام ناگردیده از دشنام تلخ
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دردمندی کرد بر من شربت دیدار تلخ
قند باشد در دهان مردم بیمار تلخ
هوش مصنوعی: شخصی که رنج زیادی میبرد، به من نشان دادند که دیدار با او مانند شربت تلخی است که وقتی قند در دهان بیمار ذوب میشود، تلخی آن را به شیرینی تبدیل میکند.
می کشد از لطف عاشق تلخی زهر عتاب
باده شیرین بود در مشرب خمار تلخ
هوش مصنوعی: عشق به قدری دلپذیر و شیرین است که میتواند تلخی و سختیهای ناشی از عتاب و سرزنش را از بین ببرد. حتی در شرایطی که انسان به خاطر مشکلات و دشواریها احساس زحمت و ناراحتی میکند، عشق میتواند به او آرامش و شیرینی ببخشد.
تلختر باشد رهین منت سوزن شدن
بر تهی پایان بود هر چند زخم خار تلخ
هوش مصنوعی: در زندگی، گاهی تحمل درد و سختیهایی که به خاطر وابستگی به دیگران پیش میآید، از زخمهای طبیعی و ظاهری نیز تلختر و دردناکتر است. هرچند زخمهای ناشی از خارها هم درد دارند، اما درد حاصل از وابستگی و بیادبی دیگران، عمیقتر و تلختر است.
کام هر کس را که از اقبال شیرین کرد چرخ
چشم تا بر هم زنی می سازد از ادبار تلخ
هوش مصنوعی: هر کسی که از شانس و اقبال خوشش میآید، وقتی چشمانش را ببندد، تقدیر بر اساس شکست و تلخیها برایش میسازد.
شش جهت شان عسل شد گرچه از زنبور من
شد ز حرف تلخ گوشم چون دهان مار تلخ
هوش مصنوعی: هفت آسمان و زمین شیرین و خوشبو شدند، با اینکه تلخی زهر مار بر گوشتان رخ نمود و کلامی زشت به گوشم رسید.
نیست بر کوتاه بینان وضع دنیا ناگوار
باشد این خواب پریشان بر اولوالابصار تلخ
هوش مصنوعی: برای کسانی که دیدی عمیق دارند، دنیا به خودی خود دردناک و ناگوار نیست. این حالت آشفته و سردرگم که مانند خواب به نظر میرسد، به نوعی برداشت کوتاه و سطحی از واقعیت است.
می خورد ابروی او در وسمه خون خویش را
زنگ باشد بر دل شمشیر جوهردار تیغ
هوش مصنوعی: ابروی او به قدری زیباست که مانند خطی خونین بر دل تیغی درخشان اثر میگذارد. این زیبایی میتواند تاریکی را تابان کند و نشان از عشق و قدرت دارد.
نیشکر بعد از شکستن می شود شاخ نبات
از شکست خلق روی خود مکن زنهار تلخ
هوش مصنوعی: نیشکر پس از اینکه شکسته میشود، به شکل شاخ نبات درمیآید. بنابراین، از اینکه چهرهات را به خاطر مشکلات و شکستها تلخ کنی، خودداری کن.
می کند بر دیده قانع به شکرخواب امن
سایه بال هما را سایه دیوار تلخ
هوش مصنوعی: چشمان راضی و آرام در زیر سایهی پرندهای بزرگ به امنیتی خوشایند نگاه میکنند، در حالی که دیوار ناامید کننده در پسزمینه قرار دارد.
تا زبان خامه صائب سخن پرداز شد
طوطیان را حرف شیرین گشت در منقار تلخ
هوش مصنوعی: وقتی که قلم صائب به سخن گفتن مشغول شد، سخنان شیرینی که بر زبان طوطیان هست، در مقارنة با آنچه که در کام تلخ آنهاست، خوشایندتر به نظر میرسد.
حاشیه ها
1399/09/26 17:11
ادیب
زنگ باشد بر دل شمشیر جوهردار تلخ*