گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۹۶

لبریز از می شفق کن ایاغ صبح
از خشکی دماغ محور بر دماغ صبح
عشقی که صادق است شام مطلبش
از خود شراب لعل برآرد ایاغ صبح
بی شست و شوی، نامه پاکان بود سفید
پرورده است در نمک خویش داغ صبح
در پرده جلوه های نهان هست فیض را
غافل مباش در دل شب از سراغ صبح
شمعی بس است ظلمت آیینه خانه را
رنگین شود ز یک گل خورشید باغ صبح
پا در رکاب برق بود حسن نوخطان
زنهار بر مدار نظر از چراغ صبح
صائب ز سینه انجمن افروز عالم
تا گرم شد چو مهر سرم از ایاغ صبح

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لبریز از می شفق کن ایاغ صبح
از خشکی دماغ محور بر دماغ صبح
هوش مصنوعی: صبح را با شرابی تازه و شگفت‌انگیز پر کن و به آن حیات ببخش. اینجا نشان دهنده‌ی نیاز به تازگی و نشاط در آغاز روز است.
عشقی که صادق است شام مطلبش
از خود شراب لعل برآرد ایاغ صبح
هوش مصنوعی: عشق واقعی مانند شراب گرانبهایی است که صبحگاهان، زیبایی و جذابیت خود را به نمایش می‌گذارد و می‌تواند رنگ و بویی خاص و دلپذیر به زندگی ببخشد.
بی شست و شوی، نامه پاکان بود سفید
پرورده است در نمک خویش داغ صبح
هوش مصنوعی: بدون شست و شو، نامه‌ی پاکان به رنگ سفید باقی می‌ماند، و در دامن نمک خود، رخساره‌ای صبح‌گون دارد.
در پرده جلوه های نهان هست فیض را
غافل مباش در دل شب از سراغ صبح
هوش مصنوعی: در اسرار و زیبایی‌های پنهان، نعمتی وجود دارد که نباید از آن غافل شد. حتی در تاریکی شب، به یاد داشته باش که همیشه امیدی به صبح و روشنی وجود دارد.
شمعی بس است ظلمت آیینه خانه را
رنگین شود ز یک گل خورشید باغ صبح
هوش مصنوعی: یک شمع کافی است تا تاریکی خانه را روشن کند و با یک گل، نور خورشید صبح را به تصویر بکشد.
پا در رکاب برق بود حسن نوخطان
زنهار بر مدار نظر از چراغ صبح
هوش مصنوعی: حسن نوخاست، با شتاب و سرعت به سمت جلو می‌رفت. به افرادی که در اطرافش بودند، هشدار می‌دهد که مراقب باشند و به نور صبح نگاه نکنند.
صائب ز سینه انجمن افروز عالم
تا گرم شد چو مهر سرم از ایاغ صبح
هوش مصنوعی: صائب از دل انسان‌ها نور و روشنی پخش می‌کند و زمانی که خورشید صبح به‌طور کامل برمی‌خیزد، دل من هم گرم و روشن می‌شود.