گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۷۴

بی شهادت زینهار از تیغ جانان سرمپیچ
تا نگردی لعل از خورشید تابان سرمپیچ
صد گل بی خار دارد در قفا هر زخم خار
در طریق کعبه از خار مغیلان سرمپیچ
گر به آب خضر می خواهی که در ظلمت رسی
چون قلم تا ممکن است از خط فرمان سرمپیچ
نیست از خواری به عزت پله ای نزدیکتر
بنده تسلیم شو، از چاه و زندان سرمپیچ
نقش یوسف بر مراد از سیلی اخوان نشست
دست بر دل نه، ز سختیهای دوران سرمپیچ
تا شوی در گردن افرازی نمایان چون هدف
با لباس کاغذین از تیر باران سرمپیچ
تا توانی در رکاب شهسواران قطره زد
بی سر و پا شو چو گوی، از زخم چوگان سرمپیچ
زین کمان حلاج تار و پود خود را پنبه کرد
از خم دار فنا ای نابسامان سرمپیچ
رشته ها همتاب چون شد، زود می گردد یکی
ای دل آشفته زان زلف پریشان سرمپیچ
در کمال حسن دارد خال بیش از زلف دخل
از رضای مور زنهار ای سلیمان سرمپیچ
از ضعیفان می شود پشت زبردستان قوی
گرچه داری صولت شیر از نیستان سرمپیچ
نیل چشم زخم باشد حسن را خط امان
از هجوم قمری ای سرو خرامان سرمپیچ
از سبکروحان چراغ حسن روشن می شود
از نسیم ای غنچه پاکیزه دامان سرمپیچ
بر لب بام آفتابت از غبار خط رسید
بیش ازین ای شوخ چشم از خاکساران سرمپیچ
تا توانی سر برآوردن در ایام خزان
در بهار ای شاخ گل از عندلیبان سرمپیچ
شانه ای زلف گرهگیر سخن را لازم است
زینهار از ناخن دخل سخندان سرمپیچ
پرده پوش پای خواب آلود، صائب دامن است
با گرانجانی ز خاک تنگ میدان سرمپیچ

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی شهادت زینهار از تیغ جانان سرمپیچ
تا نگردی لعل از خورشید تابان سرمپیچ
هوش مصنوعی: به خودت مراقب باش و از عشق معشوقه‌ات بر حذر باش، تا زمانی‌که به نورپروری و زیبایی او پی نبری.
صد گل بی خار دارد در قفا هر زخم خار
در طریق کعبه از خار مغیلان سرمپیچ
هوش مصنوعی: هر کسی که در مسیر زندگی خود زخم‌هایی را تحمل کرده، در دل خود زیبایی‌ها و نعمت‌های زیادی دارد. مثل گل‌هایی که بدون خار هستند و نشان از آن دارند که با وجود سختی‌ها، می‌توان از زیبایی‌ها لذت برد. این درک نشان می‌دهد که زندگی با چالش‌ها و زخم‌ها همراه است، اما همواره می‌توان به سمت هدف‌های والاتر و مقدس‌تر حرکت کرد.
گر به آب خضر می خواهی که در ظلمت رسی
چون قلم تا ممکن است از خط فرمان سرمپیچ
هوش مصنوعی: اگر به دنبال آب حیات هستی که در تاریکی به تو نجات دهد، مثل قلم، تا آنجا که ممکن است از قوانین و دستورات سرپیچی کن.
نیست از خواری به عزت پله ای نزدیکتر
بنده تسلیم شو، از چاه و زندان سرمپیچ
هوش مصنوعی: هیچ راهی برای نزدیک شدن به عزت از مسیر خاری وجود ندارد. تسلیم شو و از چاه و زندان بگریز.
نقش یوسف بر مراد از سیلی اخوان نشست
دست بر دل نه، ز سختیهای دوران سرمپیچ
هوش مصنوعی: نقش یوسف بر آرزوی دل از ضربه‌های برادران نشانده شد. دیگر بر دل دست نگذار، زیرا سرم را از سختی‌های زندگی می‌پیچانم.
تا شوی در گردن افرازی نمایان چون هدف
با لباس کاغذین از تیر باران سرمپیچ
هوش مصنوعی: برای اینکه در جامعه به روشنی خود را نشان دهی، باید به گونه‌ای باشی که در عین سادگی، توجه دیگران را جلب کنی و از چالش‌ها عبور کنی.
تا توانی در رکاب شهسواران قطره زد
بی سر و پا شو چو گوی، از زخم چوگان سرمپیچ
هوش مصنوعی: تا جایی که می‌توانی در همراهی با سوارکاران پیش برو و خودت را بی‌خبر و بی‌قرار نشان بده، مانند گوی که از ضربه‌ی چوب به اطراف می‌غلطد.
زین کمان حلاج تار و پود خود را پنبه کرد
از خم دار فنا ای نابسامان سرمپیچ
هوش مصنوعی: از این کمان هفت رنگ، تار و پود وجودش را به مانند پنبه‌ای نرم و بی‌ارزش درآورده است. ای کسی که در آشفتگی و سرگشتگی به سر می‌بری!
رشته ها همتاب چون شد، زود می گردد یکی
ای دل آشفته زان زلف پریشان سرمپیچ
هوش مصنوعی: وقتی رشته‌ها به هم می‌پیوندند، به سرعت یکی می‌شوند. ای دل ناآرام، به خاطر آن موهای پریشان و پیچیده، به زودی درگیر می‌شوی.
در کمال حسن دارد خال بیش از زلف دخل
از رضای مور زنهار ای سلیمان سرمپیچ
هوش مصنوعی: در زیبایی، خال او بیش از موهایش جلوه دارد و در این خوشنودی، دریغ از هیچ چیز. ای سلیمان، برای خودت مراقب باش و از او دور نشو.
از ضعیفان می شود پشت زبردستان قوی
گرچه داری صولت شیر از نیستان سرمپیچ
هوش مصنوعی: اگرچه توانی همچون شیر داری، اما در میان زبردستان قوی، ممکن است به دلیل ضعف دیگران به آنان پناه ببری.
نیل چشم زخم باشد حسن را خط امان
از هجوم قمری ای سرو خرامان سرمپیچ
هوش مصنوعی: چشمان نیل رنگی مانند چشم زخم دارند و جلوه زیبایی را تحت تاثیر قرار می‌دهند. ای سرو آرام و زیبا، سر خود را بپیچان و به این زیبایی احترام بگذار، که این حسن از هجوم و آسیب در امان نخواهد ماند.
از سبکروحان چراغ حسن روشن می شود
از نسیم ای غنچه پاکیزه دامان سرمپیچ
هوش مصنوعی: چراغ نیکویی از روح‌های سبک‌بال روشن می‌شود، مانند نسیمی که گل‌های پاک را در آغوش می‌کشند.
بر لب بام آفتابت از غبار خط رسید
بیش ازین ای شوخ چشم از خاکساران سرمپیچ
هوش مصنوعی: خورشید تو از لبه بام می‌تابد و غبار خط بر آن نشسته است. دیگر ای چشم شاد و playful، از خاکی‌ها فاصله بگیر و سر خود را برگردان.
تا توانی سر برآوردن در ایام خزان
در بهار ای شاخ گل از عندلیبان سرمپیچ
هوش مصنوعی: به اندازه‌ای که می‌توانی، در روزهای سرد و پژمرده زندگی یعنی خزان، خود را در روزهای پررنگ و شاداب یعنی بهار نشان بده. ای شاخ گل، به خوبی این مطلب را درک کن که از پرندگان شجاع و با نشاط الهام بگیری.
شانه ای زلف گرهگیر سخن را لازم است
زینهار از ناخن دخل سخندان سرمپیچ
هوش مصنوعی: برای بیان دلنشین و مهمانی افکار، نیاز به زیبایی و ظرافتی همچون تارهای زلف داریم. با این حال، باید از موانع و مشکلاتی که ممکن است بر سر راه کلام بیفتد، مراقب باشیم و از آن‌ها دوری کنیم تا گفتار دلپذیری داشته باشیم.
پرده پوش پای خواب آلود، صائب دامن است
با گرانجانی ز خاک تنگ میدان سرمپیچ
هوش مصنوعی: پرده‌ای که خواب آلود به نظر می‌رسد، همچون دامن گران‌بهایی است که از خاک میدان کوچک به دور خودش پیچیده.