گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۶۴

بر رخ ممکن بود پیوسته گرد احتیاج
لازم این نشأه افتاده است درد احتیاج
در گذر از عالم امکان که این وحشت سرا
بستر بیمار را ماند ز درد احتیاج
خرقه اش را بخیه از دندان سگ باشد مدام
هر تهیدستی که گردد کوچه گرد احتیاج
از فشار قبر بر گوش حدیثی خورده است
هر که را در هم نیفشرده است درد احتیاج
باغ بر هم خورده را ماند در ایام خزان
ساحت روی زمین از رنگ زرد احتیاج
در شجاعت آدمی هر چند چون رستم بود
می شود چون زال عاجز در نبرد احتیاج
می کند گل از نسیم صبح این معنی، که نیست
سینه روشندلان بی آه سرد احتیاج
بی نیازی سرکشی می آورد، زان لطف حق
بندگان را مبتلا سازد به درد احتیاج
اغنیا را فرق کردن از فقیران مشکل است
بس که صائب عام گردیده است درد احتیاج

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر رخ ممکن بود پیوسته گرد احتیاج
لازم این نشأه افتاده است درد احتیاج
هوش مصنوعی: در چهره انسان، نشانه‌های نیاز و احتیاج همواره نمایان است و این احساس نیاز در این دنیا دردناک است.
در گذر از عالم امکان که این وحشت سرا
بستر بیمار را ماند ز درد احتیاج
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی که پر از چالش‌ها و ناامنی‌هاست، حالتی از ترس و نگرانی وجود دارد که به نوعی شبیه به حالتی است که فرد بیمار به خاطر نیازهایش تجربه می‌کند.
خرقه اش را بخیه از دندان سگ باشد مدام
هر تهیدستی که گردد کوچه گرد احتیاج
هوش مصنوعی: هر کس که در فقر و تنگدستی به سر می‌برد، باید همواره آماده باشد و به نوعی در حال مبارزه با دشواری‌ها و نیازهایش باشد، حتی اگر وسایل او محدود و ناقص باشد.
از فشار قبر بر گوش حدیثی خورده است
هر که را در هم نیفشرده است درد احتیاج
هوش مصنوعی: هر کسی که در زندگی تحت فشار و سختی نبوده، نمی‌تواند واقعاً درک کند که چقدر نیاز و دردی در پس آن تجربه‌ها وجود دارد.
باغ بر هم خورده را ماند در ایام خزان
ساحت روی زمین از رنگ زرد احتیاج
هوش مصنوعی: باغی که به هم ریخته است، شبیه به روزهای پاییز است که روی زمین به رنگ زرد درآمده و به این رنگ احتیاج دارد.
در شجاعت آدمی هر چند چون رستم بود
می شود چون زال عاجز در نبرد احتیاج
هوش مصنوعی: شجاعت انسان هرچقدر هم که زیاد باشد، باز ممکن است در شرایط خاصی مانند زال، ناتوان و نیازمند کمک شود.
می کند گل از نسیم صبح این معنی، که نیست
سینه روشندلان بی آه سرد احتیاج
هوش مصنوعی: بسته به لطافت نسیم صبح، گل‌ها به آرامی حرکت می‌کنند و این نشان می‌دهد که دل‌های روشندل نیاز به آوای غم‌انگیز ندارند.
بی نیازی سرکشی می آورد، زان لطف حق
بندگان را مبتلا سازد به درد احتیاج
هوش مصنوعی: بی نیازی می‌تواند باعث طغیان و سرکشی شود و این لطف خداوند است که بندگان را در شرایطی قرار می‌دهد که به نیازها و دردهای خود توجه کنند.
اغنیا را فرق کردن از فقیران مشکل است
بس که صائب عام گردیده است درد احتیاج
هوش مصنوعی: تشخیص دادن غنی‌ها از فقیران کار دشواری است، زیرا نیاز و درد نیازمندی در میان همه‌ی انسان‌ها رایج شده است.